وب نوشتهای عرفانی و ادبی

ادبی ؛ عرفانی و ...

وب نوشتهای عرفانی و ادبی

ادبی ؛ عرفانی و ...

وب نوشتهای عرفانی و ادبی
عابدان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت استغفار

نشانی در بلاگفا : http://mrfarzi.blogfa.com

کانال: https://t.me/erfaan_amali
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات

تجلی عرفان وتصوف درمخزن الاسرارنظامی(1)

سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۸، ۰۵:۵۴ ب.ظ

چکیده :
 

حکیم نظامی گنجوی با خلق خمسه در موضوعات گوناگون ازجمله منظومه های «خسرو و شیرین »و «لیلی و مجنون »به عنوان شاهکار داستان های عاشقانه ادب فارسی و منظومه «اسکندرنامه »ازبهترین داستانهای حماسی و منظومه «هفت پیکر »بزرگترین داستان تاریخی ،توانایی و استعداد شاعری خود را در سرودن انواع موضوعات ادبی نشان داده است و در کنار اینها منظومه «مخزن الاسرار »که معرف جنبه عرفانی و اخلاقی و حالات روحانی و معنوی شاعراست و رگه هایی ازطریقت عارفانه یقین ،توجه به دل و خلوت و عشق و معرفت و دیگر راز و رمزهای صوفیانه ی شاعر دیده می شود همگی حاکی اززهد و معرفت و عرفان نظامی می باشد .

واژه های کلیدی :
عشق ،عرفان ،توجه به دل ،مشاهده و شهود ،راز داری ،ریاضت و ...
دراغلب تذکره ها و کتب تاریخ ادبیات ،نظامی گنجوی را حکیم ودانشمند و شاعر مشرب و گوشه نشین قرن ششم معرفی کرده اند عارفی که زاهد پیشه ،انسان کامل ،تابع دین و شرع و بالاخره خداشناس است معرفت خدا سراسر وجودش را فراگرفته و ذرات وجود و فکر و روحش همه در ذکر خدمت ،و دربرابر آفریدگار بنده یی افتاده و در مقام تسلیم است .وی با توجه به دل و خلوت و ریاضت و سیرمراتب و مقامات یقین و سلوک و نائل آمدن به احوالات عشق و معرفت و بالاخره به کشف و شهود رسیده است .و طریقت توجه به دل و خلوت و عشق و معرفت را در مثنوی مخزن الاسرار که معرف جنبه عرفانی و اخلاقی و راز و رمزهای معنوی و روحانی شاعر است با قدرت ابداع و زیبایی کلام بیان کرده است .توجه وی به دل او را در ردیف عارفان بزرگ قرار می دهد که دل را مجلای حقیقت و جام جهان بین و آیینه تمام نمای جمال الهی می دانند و نظامی پس از ذکر مقدمات درتوصیف شب و شناختن دل دوبار با خود به خلوت می پردازد و سخنانش دستاورد توجه به دل و ذکراست که ازکشتزاراندیشه و تفکرخود درویده است .
«نظامی درطریقت و سلوک با اخی فرج زنجانی بیعت کرده بود و در تصوف و عرفان و سیرو سلوک گام نهاده مراتب و مقامات باطنی و ریاضت را سیرکرده است و دارای مراتب بلند ازجمله کشف و شهود است »(1)

 

همت ازآنجا که نظرها کند 
خوار مدارش که اثرها کند

همت چندین نفس بی غبار 
با تو ببین تا چه کند وقت کار

راهروانی که ملایک پیند 
در ره کشف از کشفی کم بیند (2)

«این شاعر عارف راه معرفت را پیموده و پیر و رایض او ،شاعر را ازگره نه فلک باز کرده است ومرید ،را حلقه وار برسرزانو نشانده و به عزلت و خلوت و ذکر واداشته و بر اثر ریاضت و تربیت ،او را به مقام مشاهده رسانده است .نظامی دیده سر به دور انداخته و به دیده دل درعالم نگریسته است و با صوفی گری و زهد خشک و صوفیان ریایی سخت مخالفت ورزیده و کسانی را که به ظاهر سازی و رزاقی خود را صوفی و زاهد می نامند به دیده تحقیر می نگرد »(3)
در قرن ششم که تصوف در سیر تکاملی خود ،مرحله رشد و رواج را پشت سر گذاشته و به مرحله نظم و کمال خویش رسیده است بی تردید ،نظامی باریک اندیش و شاعر ،ازتاثیر تصوف بر کنار نبوده همچنانکه در تذکره ها نیز،او را یکی از مشایخ صاحب خانقاه و یکی ازمراجع مورد توجه اهل دل ،ثبت کرده اند ؛همچنین در سراسر منظومه مخزن الاسرار و دیگر مثنوی ها رد پای تصوف نظری و عملی بوضوح نمایان است که شاعر با تمام قوت و استطاعت و توفیق درصدد یافتن معرفت و صدق و ایمان است و نشانه هایی از مشاهدات قلبی و دستاوردهای عرفانی او ،بر اثرعزلت و ریاضت و طاعت و سر زانو ،دیده می شود و قدر مسلم ازآبشخور عرفان و تصوف ،کام تشنه خود را سیراب کرده است. 
نظامی به مانند دیگر عرفا معتقد است که عشق یک حقیقت ساری و جاری در سراسر جهان هستی و در تمام پدیده های عالم بوده و برای هرموجودی یک صفت نهادی و ذاتی است و پایه و اساس هستی برعشق استوار است و بالطبع با هستی انسان آمیخته است و چون با شیراندرون شده جزبا جان بدر رفتنی نیست .

هرشیر که در لبش سرشتند 
حرفی زوفا بر او نوشتند

عشقش به دو دستی آب می داد 
زو گوهر عشق تاب می داد (4)

همین عشق و عرفان ازدیدگاه وی از دین و شرع آب می خورد و چنانکه احکام دین در آن اجرا نشود کار به رسوایی می کشد و در همه حال معتقد است عرفان از رشته دین گره خورده است براین اساس ،عرفان و زهد وی توأم با شرع بوده و هرگز خلاف شرع کاری نکرده است .
در این مقاله سعی بر آن شده است که کیفیت عرفانی نظامی را با اشاره به رد پای برخی اصطلاحات و رموز تصوف و عرفان چون عشق و عرفان و توجه به دل ،سرزانو و عزلت ،ترک تعلقات دنیوی ،مراد ،پیر طریقت ،کشف و شهود ،و یقین و ریاضت و چله نشینی و تهذیب نفس و تربیت دل و غیره با ذکرابیاتی نشان داده شود .
 

عشق 
 

نظامی در مشرب عرفانی ،عشق را اساس هستی می داند که در رأس همه ی پدیده ها و مخلوقات در وجود انسان تجلی می یابد و جنبش و جوشش زمین و زمینیان و افلاک و شور و حال عارفان و صاحبدلان و اسرار و رموز رازداران را در سایه عشق می داند و عشق است که به همه موجودات آبرو و رونق و اعتبارمی بخشد عشق را نردبان تعالی و وصال به حق و خانه عشق را بهترین مأوا و ملجأ می داند و به مصداق حدیث قدسی (کنت کنزاٌ مخفیاً فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق )انسان پذیره و به دوش کشنده این بارسنگین امانت عشق و معرفت است و بازبه مصداق مثل معروف (المجازقنطره الحقیقه )از عشق زمینی و مادی به عشق روحانی و الهی نایل گشته است و کمترین هنرعشق را ترک منیت و خودخواهی انسان می داند که با رهایی واز خود ،با دیدار معشوق فاصله ای ندارد در منظومه خسرو شیرین می گوید :

 

فلک جزعشق محرابی ندارد 
جهان بی خاک عشق آبی ندارد

غلام عشق شو کاندیشه این است 
همه صاحبدلان را پیشه این است

جهان عشق است و دیگر زرق سازی 
همه بازی است الا عشق بازی

کسی کزعشق خالی شد فسرده ست 
گرش صد جان بود بی عشق مرده ست

اگر چه عشق هیچ افسون نداند 
نه از سودای خویشست وا رهاند ؟

نروید تخم کس بی دانه عشق 
کس ایمن نیست جز درخانه عشق

ز سوز عشق خوشتر درجهان نیست 
که بی او گل نخندید ابرنگریست

گراندیشه کنی از راه بینش 
به عشق است ایستاده آفرینش (5)

عشق را آمدنی و خارج از اختیار و اراده می داند به طوری که مجنون در برابر دلسوزی و نصیحت های پدر می گوید :

لیکن چه کنم من سیه روی 
کافتاده به خود نیم در این کوی

زین ره که نه برقرارخویشم 
دانی نه به اختیارخویشم (6)

درراه عشق معشوق ،ذکر و دم عارفانه می زند و نگهبانی کوی او را عهده دارشده اظهار شادی و سرور می کند و می گوید :

درره عشقت نفسی می زنم 
بر سر کویت جرسی می زنم (7)

عشق تا در پرده بود بصورت کرامات تجلی می کرد چون از پرده بیرون می آید آن را در خرابات و میخانه باید جستجو کرد و با این حال گره عشق ،الهام یافته از رشته دین است .

عشق که در پرده کرامات شد 
چون بدر آمد به خرابات شد

این گره از رشته دین کرده اند 
پنبه حلاج باین کرده اند (8)

 

تصوف و عرفان 
 

همچنانکه اشاره شد نظامی در طریقت و سلوک ،با اخی فرج زنجانی بیعت کرده بود و از مریدان برجسته و ارادتمند وی بود به طوری که به هنگام رحیل و سفرجاوید ،نظامی را درخلوت می پذیرد و دستورات لازم و اسرار ضروری را برای او بازگو می کند و نظامی را به ادامه راه تشویق می کند نظامی درمورد مرادش اخی فرج می گوید :

 

فراخی درجهان چندان اثر کرد 
که یکدانه غله ،صد بیشتر کرد (9)

نظامی سالها بعد از مرگ اخی فرج زنجانی ،دل به شیخ بزرگ و عارف سترگ شیخ جمال موصولی می بندد و دست ارادت به دامن شیخ می زند و در کنارخانه خود به دستور شیخ موصلی ،خانقاهی می سازد در گوشه خانقاه زاویه ای برگزیده به عبادت خدای تعالی برروی حصیری سجاده افکنده به سجده می رود هرچند اهل قال و مقال مدرسه و خانقاه نبود عده یی دوراو جمع می شدند ولی نظامی فقط به راهنمایی و ارشاد آنان به معارف دینی و قرآنی اکتفا می کند (10)و درتصوف و عرفان و سیرو سلوک گام نهاده و مراتب و مقامات طریقت را پشت سر گذاشته است .(11)
حکیم نظامی از راه مطالعات اسلامی به حکمت دست یافته و سرانجام به سلک سالکان راه معرفت و عرفان پیوسته و بنا به اعتراف خودش دراین راه او را مشادهداتی دست داده است (12)و این معرفت از طریق عزلت و ریاضت ،توجه به دل ،به زانونشستن ،ذکرگفتن و دم عارفانه در خلوت شب ،هدایت و ارشاد پیرکامل در زمان چهل سالگی پدید می آید و ازباغ معنویت و معرفت گلی می چیند و به شهود عارفانه و معرفت حقیقی دست می یابد این معرفت درهمه مثنوی هایش بویژه در مخزن الاسرار تجلی و بازتاب خاصی دارد.اما درقصیده یی اخلاق و تصوف را به هم در آمیخته و سخنان صوفیانه و عارفانه بسیار نغز و دلکش را با رندی و بی پروایی بیان کرده است و همین قصیده ،تصوف و معرفت و عشق نظامی را تثبیت و مسلم می کند که ازاصطلاحاتی چون خرابات ،شراب ،باده فروشی ،رند و پیرمغان و ...استفاده کرده است و خرابات را برمسجد ،و باده نوشی را برعبادت ترجیح داده است ،که به ابیاتی چند اشاره می شود :

دوش رفتم به خرابت مرا راه نبود 
می زدم ناله و فریاد ،کس از من نشنود

با نبد هیچکس از باده فروشان بیدار 
یا که من هیچکسم ،هیچکسم در نگشود

پاسی از شب بگذشت بیشترک یا کمتر 
رندی از غرقه برون کرد سرو رخ بنمود

گفت خیراست ،دراین وقت که را می خواهی 
بی محل آمدنت بر درما بهرچه بود

گفتمش دربگشا،گفت برو ،هرزه مگو 
کاندر این وقت کسی بهرکسی درنگشود

این نه مسجد که به هرلحظه درش بگشایند 
که تو دیرآیی و اندر صف پیش ،استی زود

این خرابات مغان است درو رندانند 
شاهد و شمع و شراب و شکر و نای و سرود

هرچه درجمله آفاق ،در اینجا حاضر 
مؤمن و برهمن و گبر و نصاری و یهود

گرتو خواهی که دم از صحبت ایشان بزنی 
خاک و پای همه شو تا که بیابی مقصود (13)
و براثر ریاضت و عبادت و خلوت و عزلت و توجه به دل ،ازخدا می خواهد که خاطرش را ازمعرفت و شناخت حقیقت مطلق ،آباد کند .

بنده نظامی که یکی گوی توست 
در دو جهان خاک سر کوی توست

خاطرش از معرفت آباد کن 
گردنش از دام غم آزادی کن (14)

نزل تحیت به زبانش رسان 
معرفت خویش به جانش رسان (15)

درشناخت حقیقت و معنی از خداوند توفیق می خواهد و راه تحقیق می طلبد تا به معرفت یقین دست یابد .

خداوندا درتوفیق بگشای 
نظامی را ره تحقیق بنمای

دلی ده کو یقینت را بشاید 
زبانی کافرینت را سراید (16)

نظامی تشرف به عرفان و معرفت را که چون آبی حیات بخش است ازآبشخوردین و شرع و ذکرخدا و مراقبت دل به دست آورده دین و شرع را شمع چراغ راه معرفت دانسته و شهرت و آوازه و سلطنت و ملک معانی را ازشرع که به منزله پیر و رهبر معنوی است کسب کرده است .

تا نکند شرع ترا نامدار 
نامزد شعر مشو زینهار

شعرتو ازشرع به آنجا رسد 
کز کمرت سایه به جوزا رسد

شعر،تو را سدره نشانی دهد 
سلطنت ملک معانی دهد

شعر بر آرد به امیریت نام 
کالشعراء الامراءالکلام(17)

و باز می افزاید :
شرع نسیم است به جانش سپار 
طبع غباری به جهانش سپار

شرع تو را ساخته ریحان دست 
طبع پرستی مکن او را پرست (18)

شایان ذکراست که نظامی اهل چله نشینی و اعتکاف بود و ازچله نشینی و راز و نیار به درجاتی رسیده بود زاهد عارف و اهل شریعت بود و از زهد ریایی و کج خلقی پرهیز داشت و با پشمینه پوشان بدخلق و بیکاره و بیعارمخالف بود و از کارهای زهاد ریایی و شیوخ تنبل خانقاه و صوفی مشربان بی ننگ و عاردوری می جست (19)درعین حال بعضی از پژوهندگان احوال نظامی ،چله نشینی و اعتکاف وی را ناشی از تدین وی و پرهیزازفساد زمانه و اهل زمان می دانستند .(20)
 

پی نوشت ها :
 

*عضو هیات علمی واحد خوی 
1-کلیات ،م، درویش، ص هجدهم.
2-مخزن الاسرار ، برات زنجانی ، ص 316.
3- اندیشه های نظامی گنجوی ، دکتر پروتیان، صص 42- 40.
4- مثنوی لیلی ومجنون ، دستگردی، ص 59.
5- خسرو و شیرین ، دستگردی، صص 34- 33.
6-لیلی ومجنون ، دستگردی، ص 89 .
7- مخزن الاسرار ، برات زنجانی ، ص 227.
8- همان ، ص 420.
9- زندگی نظامی ، مجتبی برز آبادی ، ص 66.
10- همان ، ص 78.
11- کلیات ، شبلی نعمانی ، ص هجدهم.
12- آیینه غیب ، دکتر ثروتیان، ص 161.
13- کلیات ، شبلی نعمانی ، ص بیست و هشت.
14-مخزن الاسرار ، برات زنجانی ، ص 169.
15- همان ، ص 171.
16- خسرو و شیرین ،مقدمه منظومه.
17- مخزن الاسرار ، برات زنجانی ، صص 246- 245.
18- همان ، ص423.
19- زندگی نظامی ، مجتبی برز آبادی ، ص76.
20- گنجینه کمت ، دکتر منصور ثروت ، ص 38.
 

 نویسنده: ناصر ناصری تازه شهری

منبع:نشریه پایگاه نور،شماره 11. 
ادامه دارد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۴/۱۸
محمدرضا فرضی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی