وقتی که تو رفتی ....
جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۵۰ ق.ظ
وقتی که تو رفتی چیزی از زندگیم عوض نشد
قاصدکها هنوز می خواندند
ابرهای باران آور هنوزشوق باریدن داشتند
آفتاب طلوع میکرد
ماهتاب همچنین
حتی امین و اکرم نیز شباهنگام به ماه نظاره می کردند
نفسم باز می زد
چشم هایم هنوز می دید
رفت و آمد همه جریان داشت
تنها چیزی که از توماند یک جای خالی بود
این جای خالی در دلم هرگز پر نشد
هر از گاهی کسی آمد نشست و رفت
گاهی موقتا به کسی دل خوش کردیم
اما هنوز با آن که زندگی جاری است
با آن که سیب می رسد و گلابی از درخت می افتد
با آنکه بچه های سر کوچه تان هنوز شیطنت می کنند
اما جای تو هنوز خالی است
اما بعد از بیست سال رودخانه چشمهایم برایت جاری است
با آنکه چشمه ها و قناتها دیگر خشکند
این جویبار هنوز جاری است
هنوز جاری است
جاری است
محمدرضا فرضی (طاهر)
دوم تیر 1394
۹۴/۰۶/۰۶