روزی در محضر حضرت استاد علامه حسن زاده روحی فداه نشسته بودیم ، چند نفر از عزیزان به دیدارشان آمده بودند. یک آقای جوانی همین طور طبق متعارف برگشتند گفتند: آقا ما گناه کاریم، ما را دعا کن.
روزی در محضر حضرت استاد علامه حسن زاده روحی فداه نشسته بودیم ، چند نفر از عزیزان به دیدارشان آمده بودند. یک آقای جوانی همین طور طبق متعارف برگشتند گفتند: آقا ما گناه کاریم، ما را دعا کن.
آیا مقصود از داستان هفتخوان رستم، همین صورت ظاهر داستان است یا شرح حال ما است؟ تفسیر انفسی شیرین حضرت علامه حسن زاده آملی در این باره را میخوانیم، خداوند توفیق فهم و عمل را عنایت بفرماید:
💠مرحوم استادمان ، جناب آقای[ شعرانی] (رضوان الله تعالی علیه )اگر کسی ازایشان ، کتاب می خواست ، چون خودشان اهل کار بودند و کتابها ر، لازم داشتند، می فرمود: کتابهای من ، لازم است و متعدی نیست . می برند و نمی آورند، بعد جا دنبالش بگردم !اما برای بنده ،اینگونه نبود. هر وقت کتابی می خواستم ، هیچ این حرفها نبود. می گفت : آنجا کتاب است ، بردارید و یا خودشان می دادند. بعضی از نسخه های استنساخ شده ،الان هست که من از روی کتابهای ایشان ،استنساخ کردم - مثلا شرح اسطرلاب بیرجندی ر، من نداشتم ،از روی کتاب ایشان ،استنساخ کردم و ...
اگر دل که عرش رحمن است بسوى آسمان حقیقت دهن باز کند و خواهان شروق نور حق شود البته خداوند فیاض دهن باز را بى روزى نمى گذارد