مقدمه:
قریب چهل سال است که با مولوی و مثنوی محشورم. اما هر چه می گذرد، درک متفاوت و جدیدتری از این شخصیت بی بدیل عرفان و ادب پیدا می کنم. در ابتدا مولوی را به سائقه ی خودشناسی و خودسازی ورق می زدم و از دریچه ای نسبتا تنگ، بدو می نگریستم. اما رفته رفته، روحیه ی تحقیق غلبه کرد و زوایای دیگری از احوال و اقوال او پیدا کردم و این تغییر نگرش، کماکان ادامه دارد.
لذا فکر کردم اگر مینیاتوری از شاکله ی جهان نگری او به دست دهم، می تواند مفید باشد. هرچند استخراج نگاه و جهان بینی مولوی از خلال حدود 60 هزار بیت شعر، کار بسیار دشواری است.