وب نوشتهای عرفانی و ادبی

ادبی ؛ عرفانی و ...

وب نوشتهای عرفانی و ادبی

ادبی ؛ عرفانی و ...

وب نوشتهای عرفانی و ادبی
عابدان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت استغفار

نشانی در بلاگفا : http://mrfarzi.blogfa.com

کانال: https://t.me/erfaan_amali
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات

سرچشمه های تصوف چیست؟

دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۵۲ ب.ظ

در این که تصوف منشأ اسلامی دارد یا منشأ آن را باید در میان تمدن ها وفرهنگ های دیگرجستجو کرد اختلاف است و در این باره آراء گوناگونی بیان شده است که می توان  آن ها را به سه گروه اصلی تقسیم کرد.

نظریه اول: گروهی برآنند که تصوف اسلام محض است وصوفیان غیر از اسلام سخنی ندارند ومسلمانان واقعی آنها هستند. اکثر صوفیه از طرفداران این نظریه هستند.در میان تصوف شناسان غربی«لویی ماسینیون »نظری مشابه با نظر صوفیه دارد[1].

نظریه دوم:

گروهی معتقدند که تصوف یک تفکر وارداتی است که از آن سوی جهان اسلام وارد فرهنگ اسلامی شده است وهم در حدوث وهم در بقا تحت تأثیر فرهنگ های بیگانه قرار داشته است.

نظریه سوم:حد وسط میان دو نظریه گذشته است ومی گوید که تصوف وعرفان اصطلاحی دست مایه های اولیه خود را از اسلام گرفته اند اما در پی آشنایی با ملل دیگرتحت تعلیمات آن ها نیز قرار گرفته اند ،مثل جلال الدین همایی و قاسم غنی که البته این نظریه را با دلایل مختلفی بیان کرده اند.[2]

می توان گفت: تصوف در حوزه اسلام هرچند یک مرام وطریقت صددرصد وارداتی از فرهنگ های گوناگون نیست وآموزه های اسلام به وفور در آن مشاهده می شود ،اما تحت تأثیر فرهنگ شرق وغرب قرار گرفته است.این تأثیرپذیری در تصوف فرقه ای بسیار پررنگ تر است.

مسائلی همچون فقر، خرقه پوشی،ریاضت های طولانی از آداب هندوهاست.[3]

تشرف را از آئین میترا گرفته اند.آئین میترا همان مهر پرستی ایران باستان است .میترا یعنی خورشید. غسل اسلام گنابادی ها،از غسل تعمید مسیحی ها اخذ شده است.[4]

عین قول وعقیده برخی از صوفی ها در مورد ذکر در آئین زرتشت آمده  که باید پیکر پیر را به دل گیرد وچنان داند که حاضر وناظر است واز فکر پیر غائب نگردد.[5]       

چنانکه ملاعلی گنابادیفرزندملاسلطان محمد-مشهوربه نورعلی شاه ثانی                        می گوید:مرید ناچار است که در وقت عبادت مرشد را در نظر آورد.[6]

کیوان قزوینی-صوفی تائب از فرقه گنابادیه-در کتاب استوار نامه می نویسد صحت اعمال وعبادات ومعارف موقوف است به اجازه قطب و الّا باطل است وقبول خدا نیست ،هرچند با خلوص نیت باشد.زیرا معنای خالص بودن نیت خلوص للقطب است وکسی راهی به  خلوص لله ندارد مگر از راه قطب. ولایت یعنی بیعت با ولی امر که به واسطه آن صورت قطب وارد قلب می شود.[7]

عُشریه نیز که در فرقه نعمت اللهی گنابادی جریان دارد وجانشین خمس و زکات است از آئین مسیح ویهود اخذ شده است.[8]

آئین مانی بین پیروان خویش سلسله مراتبی بوجود آورد که هر قدر درجات آن بالاتر  می رفت،انجام فرائض وتکالیف آن نیز مشکل تر می شد.[9]

در تصوف هم برای سالک در طی طریقت درجات ومقاماتی در نظر گرفته اند که قطب وقت در رأس آن مقامات طریقتی قرار دارد .صوفی شهیر نعمت اللهی ،میرزا زین العابدین شیروانی می نویسد:مراسم ریاضت وگرسنگی وکم خوری وخاموشی وبیداری وخلوت گزینی وانواع ذکرهای سه ضرب وچهار ضرب که نمونه های آن در آداب عملی صوفیان بیان گردید، از اعمالی است که زرتشتیان صاحب مجاهده به آن می پرداختند.

در آئین تائو دانش و علم نه تنها لازم شمرده نشده بلکه موجب حجاب است،برای نیل به مقام وحدت باید از دانش روی گردان شد وبه زندگی پشت پا زد و عقل را طرد نمود و به مکاشفه قلبی پرداخت ودر خود فرو رفت.

در تصوف نیز مسئله اینکه علم حجاب اکبر است از جمله مسائل مشهور است.

آقای سلطان حسین تابنده از سران فرقه گنابادیه معتقد است اصطلاح فنا در میان عرفای اسلامی با اصطلاح نیروانا که در کیش بودایی است شباهت دارد.

آقای کیوان سمیعی در باره وحدت وجود می نویسد : در یونان رنگ دینی نداشته وبالعکس در هند با دیانت مخلوط شده ودر کتاب مذهبی«ویدیادو»مذکور است همان یک خداست که گاهی به شکل زارع در می آید ودر زمین زراعت می کند وآب شده و زمین را سیراب         می سازد.[10] تأثیر این عقیده در تصوف فوق العاده زیاد است برای نمونه ابن عربی که از بزرگان تصوف و عرفان اصطلاحی است می گوید:«إن هویه الحق هی التی تعینت وظهرت بالصوره العیسویه کما ظهرت بصوره العالم کله»[11] این هویت وشخصیت(ذات)خود خداوندی است که به صورت عیسی (ع) تعین یافته وظاهر شده است همچنانکه به صورت تمام عالم در آمده است.

قیصری یکی ازشارحان ومفسران گفتار ابن عربی در شرح فصوص الحکم می گوید:«إن لکل شیء جماداً کان أو حیواناً حیاتاًوعلماً ونطقاًو ارادتاًوغیرها مما یلزم الذات الالهیه لأنها هی الظاهره بصور الحمار والحیوان»[12]برای هر چیزچه جماد ،چه حیوان وحیات وعلم ونطق واراده وصفاتی مانند آن می باشد که آن صفات از خصائص ذات الهی است ، پس خداوند است که به صورت الاغ وحیوان ظاهر شده است.



[1] .ابوالعلاء عفیفی/ص19و20

[2] .تصوف در اسلام/جلال الدین همایی/ص77وتاریخ تصوف در اسلام/قاسم غنی/ص20

[3] .ماللهند/ابوریحان بیرونی/ج1/ص22

[4] . آئین میترا،ص27

[5] . ریاض السیاحه،ص118

[6] . صالحیه.ص324

[7] .استوارنامه/ص132

[8] . انجیل متی.باب 23.ش23

[9] . گنابادیه تاریخ وعقاید.ص27

[10] .مطالب فوق برگرفته از کتاب در کوی صوفیان/سید تقی واحدی/ص35تا38

[11] .شرح فصوص الحکم قیصری.ص335

[12] . همان.ص252

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی