وب نوشتهای عرفانی و ادبی

ادبی ؛ عرفانی و ...

وب نوشتهای عرفانی و ادبی

ادبی ؛ عرفانی و ...

وب نوشتهای عرفانی و ادبی
عابدان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت استغفار

نشانی در بلاگفا : http://mrfarzi.blogfa.com

کانال: https://t.me/erfaan_amali
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات

جاودانگی اثر ادبی

شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۲۶ ق.ظ

جاودانگی و ماندگاری آثار ادبی، اغلب موهبتی پر رمز و راز است که بسیاری از اهل تفکر را انگیزه ای قوی برای کار می بخشد، در همانحال که گشایش این معما، ایشان را به کند و کاو وامیدارد.

براستی چه ویژگیهائی یک اثر را از بقیه آثار فراوانی که بطور روزمره در جهان خلق و منتشر می شود، متمایز می کند؟ چگونه آثاری، بی هیچگونه تبلیغی، مقبولیت عام می یابند، و آثاری دیگر، علیرغم برخورداری از امکانات فراوان تبلیغی و در معرض دید عموم قرار گرفتن، بسیار زود، حتی در زمان حیات خالق اثر، به وادی خاموشی و فراموشی می پیوندند و یا تأثیر آنها در حد یک تب تند است که زود فرو می نشیند؟

برای پاسخ به پرسشهای فوق الذکر، باید به سه جنبۀ یک پدیدۀ ادبی نظر کرد؛

1 – ویژگیهای خالق اثر

2 – ویژگی یا ویژگیهای اثر

3 – ویژگیهای محیطی که اثر در آن خلق می شود

 

*

 

ویژگیهای خالق اثر؛

 

ویژگیهای خالق یک اثر ادبی را می توان در موارد زیر خلاصه کرد.

 

شخصیت:

 

آنچه در مورد اکثر بزرگان عالم ادب مصداق دارد، برخورداری از خصوصیاتی نسبتأ، و یا کاملأ متفاوت از مردم معمولی است. این افراد معمولأ خلق و خوئی حساس دارند. زود تحت تأثیر قرار می گیرند و بسیار سریعتر از افراد معمولی عکس العمل نشان می دهند ( در اینجا نوع عکس العمل مد نظر نیست ). نظر به اینکه عکس العمل هایشان، هماهنگ با روال معمول پذیرفته شده در جامعه نیست، اغلب غیر معمول جلوه می کنند و عکس العمل های غیر متعارف را بر می انگیزانند. بدین سبب، بدون اینکه خود خواسته باشند، اسباب انزوای خویش را فراهم می آورند. البته این انزوا، در بیشتر اوقات وجهی منفی ندارد! بلکه شاید حتی توفیقی اجباری باشد، بجهت فرصتی که برای خالق اثر ادبی فراهم می آورد، تا به درنگ در کار خویش بنشیند، و ای بسا از گذر همین فرصت است که کار بزرگی را خلق می کند! اگرچه از جنبۀ شخصی و زندگی خصوصی، محرومیت از بسیاری از لذات یک زندگی معمولی را موجب می شود؛ وجود ویژگیهائی همچون عزت نفس، غرور، استقلال فکری، بزرگ منشی، متانت و افتادگی، صبر، مهربانی و سخاوت، و خصائل اینچنینی، در اغلب بزرگان ادب، مشاهده می شود. این خصوصیات، تمایز شخصیت ادیب و نویسنده و شاعر از افراد عادی، و زمینۀ مقبولیت بیشتر خالق اثر و اثر را فراهم می آورد.

 

 شخصیت در نزد همۀ افراد انسانی، موضوعی چند وجهی و پیچیده است، ولی در مورد بزرگان اهل ادب، گاهی تا حد عدم دسترسی به اعماق آن پیش می رود. علت نیز، بر می گردد به عمق شناخت این افراد، و همچنین تجارب زندگی ایشان.

 

پایگاه اجتماعی و طبقاتی؛

 

 بسیاری از بزرگان عالم ادب، برای گذران زندگی، به کار و مشغله ای غیر از نویسندگی اشتغال داشته اند. به معنی دیگر، به منبعی برای در آمد نیاز داشته اند، و بر این اساس، به کارهای گوناگون مشغول شده اند. ضمن اینکه در یک خانوادۀ بخصوص، و با پایگاه طبقاتی خاص، بالیده اند. بر این اساس، خواهی – نخواهی، نوع زندگی عادی و معیشتی ایشان، در گذر زمان، از خردسالی تا کهنسالی، بر رفتار و کردار، و در نهایت، اندیشۀ ایشان، تأثیراتی کم و بیش عمیق، گذاشته است. تأثیراتی که اغلب در آثار بجای مانده، منعکس می شود، و بخشی از ویژگیهای شخصیتی اثر می شود. تأثیرات نوع زندگی اقتصادی بر شخصیت افراد، غیر قابل کتمان است. صد البته، گاهی، و در مواردی، با اشراف نویسنده بر این موضوع، این ویژگی، می تواند کم اثر، و یا پر اثر باشد، و گاهی نیز، کاملأ ناخودآگاه، در اثر، شخصیت را باز بتابد.

 

سطح دانش و سواد و اطلاعات:

 

 برداشت عامه از سواد، به نوع مدرک تحصیلی که فرد در دست دارد، برمیگردد. اما در نزد بزرگان ادب، این موضوع، یعنی سطح سواد، موضوعی کاملأ متفاوت از برداشت فوق است. آنچه در اجتماع از آن بعنوان سواد یاد می شود برای ادبا، تنها، پایه و سکوئی برای آغاز باسواد شدن است. بستری است که یک نویسنده، با تکیه بر آن، می تواند آموختن و با سواد شدن را بیاغازد. سواد برای یک ادیب، به معنی کسب دانش حداقل ( و در مواردی – حداکثر ) در تمامی حوزه های علوم بشری است. دانستن، تا حدی که محفوظات به فراموشی سپرده شود، و نویسنده قادر باشد، خود، به تجزیه و تحلیل پرداخته، و به دانش بشر، بیافزاید! این سطح دانش، فردیت هنرمند را موجب می شود. فردیتی که در آثار منعکس می شود و در بسیاری از موارد، موجبات جاودانگی اثر را فراهم می آورد.

 

جهان بینی:

 

یکی از مهمترین ویژگیهای یک نویسنده و یا شاعر، نوع نگاه او به هستی و بوجه اولی، انسان است. نوع نگاه یک هنرمند، که صد البته با شرائط رشد، پایگاه طبقاتی، و فرهنگ حاکم در همۀ وجوه خود، ارتباط دارد، اغلب، حرف نهائی را در مبانی هویتی یک خالق اثر، می زند. جهان بینی هنرمند، تعیین کننده ملاک و معیارهای ارزشی و اخلاقی او نیز هست. بنابر این، تأثیر بسیاری بر رفتار اجتماعی او، و همچنین، رفتار اجتماعی شخصیتها، و موقعیتهای آفریده شده توسط وی ( در آثار بجای مانده )، می گذارد.

 

همانگونه که همگان می دانند: جهان بینی، یا مادی است، و یا ذهنی. منظور از جهان بینی مادی، حرکت بر مبنای واقعیت، و شناخت آن، و قضاوت در مورد هستی، بر اساس وجود مادی، و ابعاد علمی آن، است. در این جهان بینی، ذهنیت انسان، و برداشتهای او از هستی، برمبنای داده های علمی، و عقلی، شکل می گیرد، و – هیچگونه پیش فرضی، در رسیدن به حقیقت پدیده ها، بدون پس زمینۀ مادی، قابل پذیرش نمی باشد.

 

و اما در جهان بینی ذهنی، درک و شناخت هستی، بر مبنای پذیرش داده هائی است که عمومأ از عقائد دینی منتج می شود. پیش فرضهائی ابدی و جاودانه وجود دارند، که انسان، تنها، باید در کشف ابعاد، و یا پذیرش آن، اقدام نماید. در این جهان بینی، شناخت انسان از هستی، محدود است، و شناخت مادی، ناقص است، و راه رسیدن به حقیقت، توسل و تزکیه نفس است. در این جهان بینی، انسان برای شناخت، فقط متکی به عقل ناقص؟! خویش است، بنابر این، باید به آنچه توسط برگزیدگان خدا، بیان شده است، ایمان بیاورد، و از کنجکاوی بیهوده در اسباب و علل هستی، بپرهیزد، چرا که اگر چنین کند، درهای تاریکی را به روی خود می گشاید، و از حقایق جاودانه و مقرر خداوندی، دور می شود. ایمان، در جهان بینی ذهنی، حرف اول و آخر را می زند، و ذهنیت از پیش تعریف شدۀ ایشان، بر شناخت مادی او، برتری و اولویت دارد.

 

هنرمند و نویسنده، بسته به اینکه، پایه و اساس نگاه خود به جهان پیرامون را، کدام جهان بینی قرار داده است، طبیعتأ آثار خود را، خودآگاه و یا ناخودآگاه، متأثر از همان جهان بینی شکل می دهد. بعنوان مثال، لئون تولستوی، نویسنده شهیر روس را در نظر آورید که چگونه، در تقریبأ تمامی آثارش، مستقیم و غیر مستقیم، مبلغ آموزه های اخلاقی مسیح است.

 

 شخصیتها، قهرمانان و حوادث داستانی او، همه و همه، متأثر از پیش فرضهائی هستند که مبنای ذهنی دارند، و جالب است که توجه شود، آن وجوهی از آثار او ماندگار شده اند که، تا حد زیادی، از جهان بینی ذهنی او، فاصله گرفته اند، و به جهان واقعی و مادی، نزدیک گشته اند. سنائی و عطار  و مولانا نیز ، نمونه های خوبی از این دست هستند!

 

2 –ویزگی یا ویژگیهای اثر:

 

الف- بدیع و نو بودن اثر؛

 

ویژگی مشترک اکثر آثار ماندگار ادبی اینستکه، در دو وجه موضوع، و یا شکل، جدید هستند، و تقلید نشده اند. این آثار، یا هم در شکل، و هم در موضوع و یا محتوی، بدیع هستند، و یا در یکی از این دو محور، تقلید نشده اند. بعنوان مثال، اگر در موضوع خیانت همسر، و محتوای محکومیت ناهنجاریهای اخلاقی در این حوزه، خلق شده اند ( موضوع و محتوائی که بارها و بارها به آن پرداخته شده است )، در شکل بیان ( مثلأ نوع نثر )، یا شکل پردازش، سبک، شخصیت پردازی و شکل بکار گیری زمان و مکان، بدیع ونو هستند و تکراری نمی باشند.

 

نوآوری، نقشی محوری در ماندگاری آثار ادبی دارد. هر اثر، اگر بازتاب تمام و کمال هویت خالق اثر، و نوع نگاه او باشد، بخودی خود، از آثار دیگر، متمایز می شود، و اگر در بر گیرندۀ تلاشی بدیع در موضوع، محتوا، و شکل بیان نیز باشد، قطعأ در ردیف جاودانه ها قرار خواهد گرفت. دقت شود که تمایل ما، و بسیاری از مردم، به مثبت بودن ارزشهای یک اثر جاودانه است، اما هستند آثاری جاودانه، که مبلغ و مروج ارزشهای منفی، و در واقع، ناهنجاری بوده اند! پس، ماندگاری و جاودانگی، همیشه به معنای مثبت و خوب بودن اثر نیست! ولی در بیشتر موارد، ویژگی ارزشهای مثبت یا انسانی، دلیل غالب ماندگاری اثر بوده است.

 

 دومین ویژگی یک اثر، که آنرا در ردیف جاودانه ها قرار می دهد، میزان عمق مباحث مطروحه در اثر است. هر چه یک اثر، از عمق بیشتری در نگاه تحلیلی، روانشناسانه، جامعه شناسانه، و انسان شناسانه برخوردار بوده، و در بر گیرندۀ ابعاد وسیعتری از دنیای انسان، و محیط پیرامون وی باشد، به همان نسبت، اقبال خود بر ماندگاری را افزایش می دهد.

 

 دقت شود که منظور از عمیق بودن، پیچیده و نامکشوف بودن نیست ( هر چند که ممکن است چنین باشد! )، بلکه منظور، بیشتر، پرداختن به ابعادی است، که ممکن است دیده نشده، و یا به آن، پرداخته نشده باشد. اثری ممکن است بسیار ساده باشد، هم در شکل و هم در محتوا، اما در عین حال، عمق فلسفی، و یا انسانی عمیق، داشته باشد، همچون رباعیات حکیم بزرگ نیشابور، عمر خیام، و یا برعکس، آثار پیچیده و مغلق و طویل و چند وجهی باشند، ولی سطحی و شخصی و تکراری بوده، و از درگیریهای فردی و ذهنی، فراتر نروند، مانند اکثر غزلیات مولانا در دیوان شمس تبریزی! ( البته همین مولانا در مثنوی معنوی، بگونه ای عمیق، در حکایات ساده، ظاهر شده است، و صد البته رمز ماندگاری او نیز، در همین بخش از آثار بجای مانده از وی، است ).

 

                                             *

 

3- ویژگیهای محیطی که اثر در آن خلق می شود:

 

سطح مدنیت و پیشرفت و دانش، سطح درگیریهای اجتماعی، سطح پیچیدگیهای اجتماعی، و همچنین قدمت تاریخ و فرهنگ، هر یک، بنوعی بر شکل گیری اثر، تأثیر می گذارند، اما این، به آن معنا نیست که هر چه این سطوح بالاتر باشند، خودبخود، منجر به خلق آثار برتر و ماندنی تر می شوند! مهم اینستکه تا چه حد، خالق اثر، با این سطوح در گیراست، و تا چه حد، از آنها متأثر است؟

 

 باید توجه داشت که تأثیرپذیری، امری دینامیکی نیست، بلکه در بسیاری موارد، خودآگاه انسان، می تواند میزان آنرا تعیین کند! بعنوان مثال، نویسنده یا ادیبی که در جامعه پیشرفته ( در اکثرسطوح ) آمریکا، اثر خود را خلق می کند، بخودی خود، چون در آمریکا زندگی می کند، قادر نخواهد بود اثری همسطح آنچه در جریان است را بوجود آورد، و یا بالعکس، نویسنده یا ادیبی که در افغانستان زندگی می کند، ممکن است اثری بسیار فراتر از سطوح مطروحه در جامعۀ آمریکا را خلق کند. این موضوع، ارتباط مستقیم دارد به، میزان ارتباط خالق اثر، با محیطی که در آن می زیید، و صد البته، با پیشرفتهای امروزی که در علوم ارتباطات وجود دارد، یک نویسنده ساکن یک روستای اطراف بلخ، ممکن است میزان ارتباطش، و میزان تأثیر پذیری اش از تحولات زندگی بشری، بسیار فراتر از آن کسی باشد که در قلب مسکو و واشنگتن و ژنو نشسته است! اما آنچه مسلم است، اینستکه؛ محیط اجتماعی ( که امروزه باید جهانی فرض شود ) تأثیر انکار ناپذیر بر شکل گیری یک اثر ماندگار دارد، اما این تأثیر گذاری، یک طرفه نیست، و با شخصیت و دانش خالق اثر، در تعادلی متغیر، بسر می برد.

 

از همۀ آنچه آمد، می توان نتیجه گرفت که، کیفیت یک اثر، در بدیع بودن، شکیل بودن، انسانی بودن، و همچنین، خلق ارزشهای فراگیر و دارای کارکرد موثر، می تواند وجوهی از آن چیزی باشد که جاودانگی اش می خوانیم. ویژگیهائی که زمان و مکان را در می نوردد، و همچون بزرگترین شاهکار ادبی جهان، شاهنامۀ حکیم فرزانۀ توس، ابوالقاسم فردوسی، آئینه ای می شود، که هر بشری، در هر موقعیتی، و هر زمانی، می تواند خویشتن ِ خویش را، در آن ببیند، و در ترازوی سنجش بگذارد، که کیست، و چیست، و در کجای این هستی بغرنج قرار دارد؟ می تواند با آن بیاندیشد، زندگی کند، تجربه بیاندوزد، و خود را با آن، در مقام قیاس قرار دهد. زیرا، در این اثر، صحبت از تعلقات و برچسبها نیست، سخن از مفاهیم عام است. مفاهیمی که زمان و مکان ندارند، و درست به همین دلیل، جاودانه اند! 

 

هزار و سیصد و نود یک

فرهاد عرفانی مزدک


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۰۵
محمدرضا فرضی

راز جاودانگی اثر ادبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی