آنچه که در پی می آید، کوششی کم مایه است در مورد بازتاب نور آفتاب قرآن کریم در شعر و سخن شاعر عارف قرن ششم، حکیم مجدودبن آدم سنایی غزنوی (فت ، 535ه. ق) است،
چکیده هر زمان شعر حافظ و سنایی را از لحاظ محتوایی مقایسه و تحلیل می کنیم اندیشه و جهان بینی نهفته در آنها را به یکدیگر بسیار نزدیک می بینیم، اگر چه در صورت و بیان این شباهت ها زیاد به نظر نمی رسد. یکی از دلایل این نزدیکی و همسانی، همفکری نزدیک این دو شاعر با جریانهای فکری رایج در عصر خودشان بوده است زیرا سنایی و حافظ در شعر خود از مضامین و مفاهیم عرفانی بسیار متأثر شده اند. سنایی در سرودن شعر عرفانی جایگاه شایسته ای دارد و حافظ نیز غزل عاشقانه - عارفانه را به اوج ممکن رسانیده است.
چکیده :
گفتار حاضر به بررسی دو نظریه در باره شعر عرفانی فارسی میپردازد: یکی نظریه «تکاملگرایانه» که پیدایش این نوع شعر را نتیجه تکامل شعر زهدی میداند و دیگری نظریه «انسجامگرایانه» که پیدایش آن را تابع پیوستاری از زمینهها و پیشینهها میشمارد. مطالعه پیشینه شعر عرفانی فارسی در شعر غیرعرفانی، نثر عرفانی عربی و فارسی، شعر عرفانی عربی و شعر عرفانی فارسی، این گفتار را به عرصهای برای عرضه هرچه روشنتر نظریه انسجامگرایانه تبدیل کردهاست. این بحث با معرفی چند تن از آغازگران این نوع شعر خاتمه مییابد.