در دورههای تاریخی و علمی متفاوت افرادی مختلف با دیدگاههای گوناگون به نقد و یا حاشیه و شرح متنی یا کتابی می پردازند که در طی قرنهای مختلف مورد استقبال قرار گرفته است.
در دورههای تاریخی و علمی متفاوت افرادی مختلف با دیدگاههای گوناگون به نقد و یا حاشیه و شرح متنی یا کتابی می پردازند که در طی قرنهای مختلف مورد استقبال قرار گرفته است.
فضل الله جمالی اردستانی (متولد روستای کوچویه سنگ در نزدیکی اردستان)متخلص به (جمال الدین، عاشق اصفهانی)[۱] معروف به پیر جمال اردستانی شاعر و عارف و نویسنده معروف ایرانی در قرن نهم است.
مقدمه : تحلیل گفتمان و تحلیل ارتباطات
۱ـ تحلیل گفتمان چیست؟
۲ـ پیشفرضها و انگارشهای Assumption تحلیل گفتمان
۳ـ مهمترین اهداف تحلیل گفتمان
۴ـ سطوح گفتمان در علوم اجتماعی
۵ـ توصیف، تفسیر و تبیین در تحلیل گفتمان
تحلیل گفتمان ( Discourse Analysis ) که در زبان فارسی به سخنکاوی، تحلیل کلام و تحلیل گفتار نیز ترجمه شده است، یک گرایش مطالعاتی بینرشتهای است که در اواسط دهههای ۶۰ و ۷۰ در پی تحولات معرفتی در علوم اجتماعی و انسانی ظهور کرد. این گرایش به دلیل بینرشتهای بودن به زودی بعنوان یکی از روشهای کیفی در حوزههای مختلف علوم سیاسی، علوم اجتماعی، ارتباطات و زبانشناسی انتقادی قرار گرفت.
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی نوین در تحلیل گفتمان است که در دهههای اخیر، در طیف وسیعی از پژوهشها در رشتههای ادبیات و روانشناسی به کار گرفته شده است. اگرچه رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی رابطۀ زبان، قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در اولویت قرار میدهد، اما ادبیات ملتها را نیز میتوان در چارچوب گفتمان انتقادی و نقد زبانشناختی تحلیل و تفسیر کرد. تاریخ بیهقی از جمله آثاری است که بررسی آن در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی میسر است و به تحلیلگر امکان میبخشد تا رابطۀ قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در این اثر آشکار سازد. این پژوهش بر آن است تا با بررسی زبانشناختی داستان «مرگ بونصر مشکان» از تاریخ بیهقی، به لایههای زیرین و پنهان متن ـ یعنی وضعیت رابطۀ قدرت و ایدئولوژی در عصر غزنوی ـ برسد و با کنار هم گذاشتن ایدئولوژیهای مختلف در درون متن، به آشناییزدایی انتقادی دست پیدا کند. برای این کار، از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف استفاده میشود و متن در سه لایۀ توصیف، تفسیر و تبیین مورد تحلیل قرار میگیرد. در سطح توصیف، بیشتر بر انتخاب نوع واژگان، شخصیتها و جنبههای استعاری تأکید شده است که دیدگاه ایدئولوژیک نویسنده را بیان میکند. فضای سرد و بیروح حاکم بر داستان، اختناق اوضاع اجتماعی آن دوره و حس آزادیطلبی توأم با یأس شخصیت اصلی داستان که در کلمات و عبارات متن نهفته و نویسنده با هنرمندی تمام آنها را کنار هم آورده است، از ویژگیهای برجستۀ این بخش به شمار میآید. در سطح تفسیر، بحران عاطفی و روانی حاکم بر اجتماع آن دوران و گفتمان طیفهای مختلف با پیوندی بینامتنی تفسیر میشود. در سطح تبیین، تقابل آسایش روحی و پریشانی، تعهد و بیتعهدی، وفاداری و خیانت، دوستی و دشمنی، همگی، فضای داستان را در هیجان تقابلی فرومیبرد.
جمال السالکین عبد الباقى خطّاط صوفى، متخلّص به «باقى» و ملقّب به «دانشمند»، فاضل و عالم و محقّق و شاعر و ادیب تبریزى الاصل و ساکن در بغداد بود.
وى معاصر با شاه عبّاس صفوى (سلطنت به سالهاى: ۹۶۶- ۱۰۳۸) و وفات او پس از فوت شاه عبّاس و به سال ۱۰۳۹ ق. بوده است.