شکل شناسی (Morphology )/ شکل شناسی در ادبیات
شکل شناسی یا مور فولوژی از اصطلاحات علم الحیات است و بنا به مندرجات دایره المعارف ها ، علمی است که از ساختمان و شکل ظاهری موجودات زنده ( اعم از گیاهی و حیوانی ) و غیر زنده ( معدنیها ) بحث می کند.به طور کلّی تحقیق در اشکال ظاهری موجودات است.
در ادبیات ، شکل شناسی عبارت از تحقیق در ساختارهای آثار ادبی و شناسایی اشکال و گونه های آن هاست . هر نوع تقسیم بندی در ادبیّات کـه بتواند آثار ادبی را بر اساس مشخصه هایی از یکدیگر ممتاز کند از مقوله ی شکل شناسی است .
وقتی سخن را به نظم و نثر تقسیم می کنیم و در هر یک از این دو جنس به انواع گوناگون قایل می شویم و بعد در هر نوعی نیز گونه هایی متفاوت با یکدیگر را تشخیص می دهیم ، کار ما در حقیقت شکل شناسی سخن است . مثلاً سخن منظوم را به منظومه های غنایی ، حماسی ، تعلیمی ، نمایشی بخش کرده ، سپس هر یک از این چهار نـوع را در طـبقات گوناگون جای می دهیم ، منظومه های غنایی را به عشق ، وصفی ، عرفانی ، رثاییات ، خمریات ، و منظومه های حماسی را به ملّی ، دینی ، خیالی ، ..... منظومه های تعلیمی را به اخلاقی ، فلسفی ، دینی ، سیاسی ، ..... منظومه های نمایشی را به تراژدی ، کمدی ، درام ، و ..... تقسیم می کنیم همین طور وقتی سخن منظوم فارسی را از نظر قالب به غزل ، قصیده ، مثنوی و ...... تقسیم می کنیم کارمان در مقوله ی شکل شناسی است .
چون شعری در قالبی خاص مثلاً قصیده را به اجزاء متشکله ی آن قالب یعنی مطلع، تغزل،تخلص ، متن ، شریطه و مقطع تقسیم کنیم, باز به گونه ای, شکل شناسی دست زده ایم؛ امّا شکل شناسی داستان و ادبیات داستانی چگونه است؟
برای این کار نخست باید نوعیّت داستان ها مورد بررسی قرار گیرند یعنی تعیین کنیم که بزمی اند یا رزمی ، فلسفی اند یا عرفانی ، اساطیری اند یا تاریخی, تخیلی اند یا واقع گرا و .....
سپس باید به اجزایی که از آن ها ترکیب شده اند تجزیه شان کنیم و به مقایسه و مقابله ی اجزاء با یکدیگر بپردازیم ، مشابهت ها و مباینت های آنها را دریابیم و دلایل قوت و ضعف هر یک را پیدا کنیم .
هر داستان قابل تفکیک به عناصر و اجزاء زیرین است .
1 ـ گفتارها
2 ـ کردارها
3 ـ پندارها
4 ـ قهرمانان
5 ـ زمان
6 ـ مکان
7 ـ آرایه ها
8 ـ شیوه ی نقل
9 ـ شگردها و مناسبات اجزاء با یکدیگر
10 ـ منطق حاکم بر مناسبات کردارها و قهرمانان
هر کدام از این اجزاء به نوبه ی خود در چهره ها ی گوناگونی ارائه می شوند. به هر حال هر چه طبقه بندی اجزاء یک اثر یا مجموعه ای ازآثار دقیق تر و کامل تر صورت گـیرد ، امـکان نتیجه گیری و بهره یابی از پژوهش شکل شناسی بیشتر خواهد بود . 1
داستان کوتاه به منزله ی ساختاری شکلی
«در داستان کوتاه می توان به دنبال کلمه یا عبارت گویا گشت. به دنبال تصاویری که تکرار می شوند یا در انگاره ای قرار می گیرند ، شی ء و یا شـخصیتی که نـمادین است ، اشاره یا سر نخی برای معانی فراتر از صرف کنش, چون نمی توانیم صرفاً به دادن چکیده ای از رخدادهای بیرونی داستان بسنده کنیم ، درست همان طور که نمی توانیم صرفاً « محتوای » یک شعر غنایی را به نثر بیان کنیم ، باید به جستجوی کلید رسیدن به شکل داستان بر آییم ، آن هم در همکاری متعادل طرح یا « محتوا » با درونمایه یا « معنی ضمنی وسیعتر » خلاصه آنکه به دنبال نقطه ای بگردیم که در آن ساختار داستان با معنای آن مقارن می شود و آن را روشن می کند» . 1
فواید شکل شناسی
«1 ـ امکان شناخت درست و دقیق داستانها و وقوف بر ویژگی های اجزاء آن ها از این طریق بیشتر است .
2 ـ در نقد داستان ، نقادان کار آمد کم و بیش از این شیوه استفاده می کنند .
3 ـ در پژوهش های مربوط به ادب تطبیقی و اسطوره شناسی تطبیقی از شکل شناسی می توان سود برد .
4 ـ همچنین به مدد شکل شناسی داستان می توان به چند و چون تأثیرات و تأثرات داستان پردازان یک ملّت از یکدیگر و در یکدیگر وقوف حاصل کرد»