وب نوشتهای عرفانی و ادبی

ادبی ؛ عرفانی و ...

وب نوشتهای عرفانی و ادبی

ادبی ؛ عرفانی و ...

وب نوشتهای عرفانی و ادبی
عابدان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت استغفار

نشانی در بلاگفا : http://mrfarzi.blogfa.com

کانال: https://t.me/erfaan_amali
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات

جمال السالکین عبد الباقى خطّاط صوفى، متخلّص به «باقى» و ملقّب به «دانشمند»، فاضل و عالم و محقّق و شاعر و ادیب تبریزى الاصل و ساکن در بغداد بود.

وى معاصر با شاه عبّاس صفوى (سلطنت به سالهاى: ۹۶۶-  ۱۰۳۸) و وفات او پس از فوت شاه عبّاس و به سال ۱۰۳۹ ق. بوده است.

در کتب مختلف رجال، به تاریخ ولادت و استادان و مشایخ وى اشاره‏اى نشده و این نکته مورد صراحت و اتّفاق است که ایشان متمایل به مسلک صوفیه بوده، و مدّتى با «دده مصطفى» در مولوی خانه معاشرت داشته، و به گفته تذکره نصرآبادى مدّتى از عمر خود را در خانقاه مولویها گذرانده است. ملّا عبد الباقى با سیّد میرزا ابراهیم همدانى ارتباط دوستى و صفا و صمیمیت داشته و بین آنها مراسلات و مکتوبات برقرار بوده است. سیّد ابراهیم همدانى در گذشته به سال ۱۰۲۶ ق. از علماى صاحب نظر در معقولات و فلسفه، و آرا و نظراتش در معقولات نزد علماى معاصرش قابل قبول و معتبر بود تا آنجا که شیخ بهایى علم ایشان را بر میرداماد ترجیح مى‏ داده است.نمونه‏اى از مکتوبات و مراسلات بین عبد الباقى و سیّد ابراهیم همدانى در همین بخش آورده مى ‏شود.

عبد الباقى، معروف به حسن خطّ در نسخ و ثلث بود و از مشاهیر خوشنویسان نسخ و خصوصا ثلث دوره صفوى است. سپهر و میرزا سنگلاخ، وى را خوشنویس نستعلیق هم دانسته‏ اند، امّا آثارى به نستعلیق از ایشان یافت نشده است.از استادان عبد الباقى در خطّ، علاء الدین تبریزى از استادان معروف خطّ در تبریز بود که این استاد، شاگردانى همانند عبد الباقى و على رضا عبّاسى را تربیت کرد.

 از حکایات قابل توجّه و نقل شده در متون مختلف، دعوت شاه عبّاس بزرگ موقع بناى مسجد جامع عبّاسى از او براى نوشتن کتیبه‏ هاى آن مسجد است که شاه عبّاس، محمّد حسین چلبى را به دنبال عبد الباقى فرستاد تا براى انجام این امر از بغداد به اصفهان بیاید، امّا وى دعوت شاه را نپذیرفت. در برخى از متون آمده که پس از فتح قندهار توسّط شاه عبّاس، عبد الباقى دعوت شاه را اجابت کرد و به اصفهان آمد و کتیبه مسجد جامع را نگاشت. امّا در ریاض العارفین چنین آمده که پس از فتح بغداد، عبد الباقى را براى نوشتن کتیبه مسجد به اصفهان آوردند.

شیخ آقا بزرگ تهرانى در الذریعه گفته دوم را صحیحتر مى ‏داند و در ریحانه الأدب و دانشمندان آذربایجان نیز همین گفته دوم چنین نقل شده که شاه عبّاس پس از گرفتن بغداد، عبد الباقى را به اصفهان برد و او را وادار کرد تا کتیبه مسجد را بنویسد. خطوط گنبد بزرگ و صفحه مقابل و طاق در مسجد جامع عبّاسى از اوست.

این قطعه در حکایت از اوست:

در قصّه شنیدیم کزین پیش بزرگى
یک بدره«» زر داد به یک بیت فلانى‏

ما هم به طمع، پیش بزرگان زمانه‏
بستیم میانىّ و گشادیم زبانى‏

بردیم بسى رنج و نشد حاصل از این کار
جز خوردن خونى و بجز کندن جانى‏

گر تربیت این است بسا کاهل سخن را
دل تافته گردد چو تنور از پى نانى‏

عنقا«» و کرم هر دو یکى دان که از ایشان
جز نام نیابند به تحقیق نشانى‏

اى اهل هنر، قصّه همین است که گفتیم‏
هان تا نفروشید یقینى به گمانى‏

این ابیات نیز از اوست:

اهل دل، کى ز پى سلطنت و جاه رود
کیست کز تخت فرود آید و در چاه رود

بود کلام تو ثبتم به صفحه صفحه دل
به سینه‏ام دل صد پاره، مصحف بغلى است‏

قطعه دوم عبد الباقى در شکایت:

صاحبا عید آمد و ما را مهیّا هیچ نیست
جامه در بر، فوطه«» بر سر، کفش در پا هیچ نیست‏

شال و مندیل«» و قبا و کفش در بازار هست‏
قیمتش بسیار کردم پول پیدا هیچ نیست‏

کردم از پوشیدنى قطع نظر امّا چه سود
خوردنى در خانه ما غیر سرما هیچ نیست‏

سفره اعلا و دون از نان و از حلوا پر است‏
پیش ما غیر از کتاب نان و حلوا هیچ نیست‏

گر چه در بازار رنگارنگ انگور است لیک
در کف اطفال ما جز ریش بابا هیچ نیست‏

حال خدمتکار و نوکر را چه گویم در لباس‏
جز زمین و آسمان در زیر و بالا هیچ نیست‏

این همه بگذار و حرف قرض خواهان را شنو
وجه قرض امّا بجز امروز و فردا هیچ نیست‏

جزویى قرض از کسى کردم طلب، گفتا: به چشم‏
تا قیامت صبر کن زیرا که حالا هیچ نیست‏

از ره طبع آزمایى چند بیتى گفته شد
ورنه ما را جز خدا از کس تمنّا هیچ نیست‏

آثار و تألیفات عبد الباقى

تألیفات عبد الباقى که در متون مختلف از آن یاد شده چنین است:

۱. تفسیر قرآن کریم به طریقه تصوّف و با مذاق عرفانى

۲. تفسیر نهج البلاغه به فارسى و مبسوط به طریقه تصوّف و عرفان

۳. شرح الصحیفه الکامله السجّادیه، مبسوط و به طریقه تصوّف و عرفان

۴. دیوان شعر

۵. نامه فلسفى-  عرفانى او به میرزا ابراهیم همدانى در میان آثار ذکر شده، از تفسیر قرآن و شرح الصحیفه السجّادیه نسخه‏اى، اعمّ از خطّى و چاپى، رؤیت نشده، و فقط شیخ آقا بزرگ تهرانى از صاحب ریاض نقل کرده که نسخه‏اى از این دو تألیف عبد الباقى، نزد ملّا رفیعا گیلانى موجود بوده است.«» همچنین از دیوان شعر او نیز نسخه‏اى مشاهده و معرّفى نشده و شیخ آقا بزرگ تهرانى، خود قطعه‏اى از این دیوان را ضمن مجموعه‏اى در کتابهاى شیخ موسى اردبیلى در نجف رؤیت کرده است.

بنا بر این، در میان کتابهاى عبد الباقى، تنها نسخه‏ هایى چند از تفسیر نهج البلاغه با نام منهاج الولایه فى نهج البلاغه در مخازن نسخ خطّى مختلف موجود بوده که پس از جمع‏آورى و تصحیح و تحقیق آن، در کتاب حاضر به چاپ رسیده است.

نامه عبد الباقى به سیّد ابراهیم همدانى

نسخه‏اى از این نامه عرفانى-  فلسفى، که در الذریعه«» معرّفى شده، در کتابخانه مجلس به شماره ۶۱-  ۵۲۸۳ موجود بوده و در الذریعه نیز همین نسخه مورد اشارت است. اخیرا نسخه دیگرى از همین نامه در کتابخانه مجلس ضمن مجموعه طباطبایى با شماره ۹۰۱ به فهرست رسیده است.

صاحب ریاض العلماء پس از مشاهده این نامه، ضمن درج تمامى مطالب آن در ریاض‏ العلماء، آن را به سیّد ابراهیم همدانى در پاسخ به نامه عبد الباقى نسبت داده است. با تطبیق دو نسخه موجود در کتابخانه مجلس با نامه درج شده در ریاض العلماء، یکسان بودن عبارات این چند نامه احراز مى‏گردد. از این نظر، با مشاهده قرائن موجود در دو نسخه خطّى مجلس و با دقّت در مفاد و سیاق عبارات نامه، انتساب آن به عبد الباقى رجحان دارد.

متن کامل نامه چنین است: به حقّ بیت و به حقّ صاحب بیت و به حقّ دلهاى شکسته و به حقّ آن که دلهاى دوستانش را شکسته مى‏دارد، که از قیود امور صوریه و تعیّنات اعتباریه خود را خلاص ساختن، کار مردان است و دلیران است، و هر جبّه و جوشن‏پوش را از میدان مردانگى میسّر نیست و ظاهر عبارت «الشفقه على خلق اللّه» سدّ راه سالکان است. جهت آنکه شفقت بر خلق معنى دیگر است و علاقه با خلق امر دیگر. انداختن ابراهیم خلیل اللّه-  علیه السلام-  هاجر و اسماعیل را در وادى غیر ذى زرع صحراى مکّه و به جانب شام رفتن و با ایشان سخن نگفتن، از قبیل ترک علاقه بود نه از قبیل ترک شفقت بر خلق. چون چنین باشد که «الشفقه على خلق اللّه» از ایشان میراث است و تسلیم کردن ابراهیم اسماعیل را به حمایت اللّه تعالى از کمال شفقت ناشى است چرا که حمایت اللّه تعالى به از حمایت ابراهیم است بلا شکّ و ریب، کریمى که گاو یتیمى را در بیشه میان سباع حفظ کند و به پرى پوستش به زر بفروشد جهت یتیم به برکت توکّل پدرش، اسماعیل را نیز در صحراى مکّه حفظ مى‏تواند کرد به برکت توکّل ابراهیم، با خلق بر آمدن کار صعب است و جمع بین الاضداد از جمله محالات است، با حقّ آشنا شدن چندان دشوار نیست چه اراده خود را به اراده واگذاشتن از قبیل ممکنات و انسان را از این مقام بهره هست و به وقوع پیوسته.

آثارى به خطّ عبد الباقى

آثارى چند به خطّ عبد الباقى یافته و مشاهده شده که برخى از آن عبارت است از:

  1.   صد کلمه امیر المؤمنین [صد کلمه جاحظ] به خطّ نسخ عبد الباقى و ترجمه آن با نستعلیق شاه محمود زرّین قلم، ذکر شده در طبقات أعلام الشیعه.
  2.  صد کلمه امیر المؤمنین به خطّ ثلث عبد الباقى و نستعلیق شاه محمود زرّین قلم، موجود در کتابخانه مرکزى آستان قدس به شماره ۱۷۲۹
  3.  مرقّع قصیده برده به خطّ عبد الباقى نوشته شده به سال ۱۰۳۶ ق. موجود در کتابخانه مجلس.
  4.  رقعه‏اى به خطّ ثلث و نسخ خوش با رقم «کتبه باقى» از مرقّع شماره ۱ کتابخانه آستان قدس.«» در کتاب اطلس خطّ،«» تصویرى از نمونه ثلث و نسخ عبد الباقى به نقل از کارنامه بزرگان، درج شده است.

منهاج الولایه و ابواب آن

عبد الباقى، مطالب نهج البلاغه را در دوازده موضوع زیر به شرح و تفسیر کشانده و هر یک را در بابى خاصّ قرار داده است. وى در هر باب از شرح خود، خطبه‏هایى از نهج البلاغه در آن موضوع-  و در موارد کمى نیز کلمات قصار و نامه‏ هاى حضرت-  را انتخاب کرده در ابواب کتاب، پس از بیان عبارت کوتاه یا چند عبارت از خطبه مذکور به شرح و تفسیر آن پرداخته است. شرح برخى از عبارات نهج البلاغه را با تفصیل بیشتر، و شرح برخى دیگر از عبارات را کوتاهتر، و در موارد معدودى نیز فقط به ترجمه عبارات اکتفا کرده است، و بیشتر مطالبى که از کتب عرفانى نقل نموده به زبان عربى است.

گستردگى و تفصیل مطالب در ابواب مختلف کتاب نیز یکسان نبوده و مباحث‏ برخى از ابواب-  همچون باب اوّل و دوم-  بسیار مفصّل و طولانى‏تر از مباحث در دیگر ابواب مى‏باشد. ابواب دوازده‏گانه کتاب چنین است:

الباب الأوّل: فى تحمید اللّه تعالى و توحید ذاته و أسمائه و صفاته العلى و بیان عجائب صنائعه

این باب، از گسترده‏ترین ابواب کتاب [از جهت حجم و گستردگى مباحث‏] است، و در آن هفت خطبه نهج البلاغه مورد شرح و تفسیر قرار گرفته و بیشتر مباحث این باب، اختصاص به شرح خطبه اوّل دارد.

الباب الثانی: فى نعت رسول اللّه و آله و مناقب ما جاء به من نعوت القرآن و أوصاف الإسلام

این باب، پس از باب اوّل، گسترده‏تر و طولانى‏تر از ابواب دیگر کتاب است، و شرح و تفسیر بیست خطبه را در بردارد.

الباب الثالث: فى شرف العلم و الهدى و أوصاف أصناف العلماء

در این باب چهار خطبه و یک حکمت شرح و تبیین شده، و مباحث آن نسبتا کوتاه و مختصر است.

الباب الرابع: فى التقوى و صفات المتّقین و شعار الأولیاء و الصالحین

این باب، از کوتاهترین ابواب کتاب است، و در آن فقط یک خطبه شرح شده است.

الباب الخامس: فى ظرائف الحکم و لطائف الأمثال و الآداب

در این باب، نه حکمت و بخشى از یک خطبه شرح و تفسیر شده، و مطالب آن همچون ابواب بعدى نسبتا کوتاه است.

الباب السادس: فى الوصایا و النصائح الشافیه و التذکیر و الزواجر

این باب تفسیر شش خطبه و یک نامه را در بردارد.

الباب السابع: فى الإعراض عن الدنیا الفانیه و الإقبال على الآخره الباقیه

در این باب هشت خطبه و سه حکمت، شرح و تبیین شده است.

الباب الثامن: فى مذمّه الکبر و الفخر و الحسد و توبیخ المتکبّرین المتفاخرین

این باب، مشتمل بر شرح و تفسیر سه حکمت و سه خطبه-  و از آن جمله خطبه قاصعه-  مى‏باشد.

الباب التاسع: فى مذمّه الظلم و الظالمین و کلّ من خالف الهدى و الدین

در این باب، خطبه طولانى «شقشقیه» (خطبه ۳) شرح و ترجمه شده و پس از آن، نوزده خطبه بدون شرح و ترجمه ذکر شده است.

الباب العاشر: فى قوانین العداله و الحکم و السیاسه المدنیه

این باب، نامه امام على (ع) به مالک اشتر (نامه ۵۳) را بدون شرح و ترجمه در بردارد.

الباب الحادى عشر: فى المعاد

و أحوال الموت و القبر و أهوال الحشر و القیامه و دخول الجنّه و النار این باب مشتمل بر شرح و تفسیر هفت خطبه است، و مباحث آن کوتاهتر از ابواب اوّل و دوم و طولانى‏تر از سایر ابواب کتاب است.

الباب الثانی عشر: فى الدعاء

در این باب، شش خطبه کوتاه و یک حکمت در دعا، بدون شرح و ترجمه نگاشته شده است.

مطابق با تصریح صاحب ریاض العلماء و نقل قول صاحب مستدرک الوسائل از ایشان«»، عبد الباقى بر اتمام این شرح توفیق نیافته و در ابواب کوتاه و پایانى کتاب، شرح را ناتمام گذارده است.

تحقیق و بررسى در نسخه‏هاى خطّى کامل از این شرح-  تا حدودى که در دسترس نگارنده قرار گرفته-  خود تأیید و تأکیدى بر همین نظر است. چرا که تعدادى از خطبه‏ها در باب نهم و تمامى ابواب دهم و دوازدهم کتاب بدون شرح مانده، اگر چه نامه و خطبه‏هاى کمى از نهج البلاغه در این دو باب ذکر شده است.

نشانه‏ هاى اختصارى، شماره خطبه‏ ها

نسخه‏ هاى خطّى مورد استفاده در تصحیح، هر کدام با نشانه‏هاى خاصّ زیر در پانویسها معیّن شده ‏اند:

۱. نسخه کتابخانه آیت اللّه نجفى مرعشى با نشانه «مر»

۲. نسخه کتابخانه مجلس شوراى اسلامى با نشانه «مج»

۳. نسخه کتابخانه دانشگاه تهران با نشانه «دا» شماره‏هاى تعیین شده در خطبه‏هاى مورد شرح، مطابق با شماره آن در نهج البلاغه، تحقیق صبحى صالح و نهج البلاغه ترجمه دکتر شهیدى مى ‏باشد و با شماره خطبه‏ها در نهج البلاغه ترجمه فیض الاسلام کمى تفاوت دارد.«»

 

حبیب اللّه عظیمى ۲۵ شهریور ماه ۱۳۷۵ مطابق با ۱ جمادى الأوّل ۱۴۱۷ ق.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۰/۰۵
محمدرضا فرضی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی