رابطه استاد و شاگرد در عرفان
حضرت آیت الله کمیلی (حفظه الله) در قسمت پایانی کتاب المطالب سلوکیه در خصوص رابطه شاگرد و استاد فرمودهاند؛
۱- شاگرد وقتی می تواند از محضر استاد خود دور شود که به مرحله عدم تفاوت حال در بعد مسافت رسیده باشد و این معنای دقیق را کاملاً درک کرده باشد.
۲- اگر استاد بخواهد شاگرد خود را تنها با کرامت خود هدایت کند و از این راه در قلب او نفوذ نماید، او را اسیر کرامتها کرده و از معرفت باز داشته است. ضمناً باید توجه نمود که معجزات را انبیاء و امامان گاهی در مورد کفار و منکران میآوردند از جهت اتمام حجت و یا هدایت ابتدایی.
۳- استاد وقتی میتواند به مرید خود کمک دهد که مریدش با اعتقاد راسخ به استادش دل ببندد و تردید و وسواس و شک و شبهه را به کلی از آینه دل دور و پاک کرده باشد.
۴- اگر شاگرد نه بخاطر امور شخصی خودش بلکه تنها بخاطر استاد او را یاد کند و تماس روحی برقرار نماید و گیرندگیاش قوی باشد، استاد از غیب به او کمک می دهد زیرا فیض استاد همیشه می تابد، همانند رابطهای که در مورد بزرگان دین داریم.
۵- شاگرد باید سادگی و صفای یک کودک را در خود حفظ کند، صاف و پاک، نه کینه و نه بخل و حسد، نه غرور علم و غرورهای دیگر، نه منیت و انانیت نفس. این به جهت آن است که استاد بتواند بالای سر او بوده و او را تربیت کند و الا دستگیری از او بسیار مشکل است.
۶- اگر استاد بگوید مکاشفات و مستحبات برای شاگرد غرور آور است، شاگرد باید جلوی آن را بگیرد.
۷- نافرمانی از دستورات استاد و بیتوجهی و سست شمردن توصیات او اثر منفی بر قلب سالک می گذارد و از هدف اصلی دورش میکند.
۸- در جلسه تربیتی استاد اگر شخصی برای تفریح و امتحان بیاید زود خسته میشود و میرود، ولی اگر با نیت پاک و با اجازه او و با درد و سوز وارد شود، علاقمند شده و پایدار میماند.
۹- دو گناه بسیار بزرگ است؛
الف : ریاکاری یعنی اینکه ظاهر با باطن یکی نباشد.
ب: حق نشناسی نسبت به استادی که او را مدتها یاری کرده و از او استفاده نموده. مطالب را از او بگیرد و به نام خود ثبت کند.
۱۰- آثار استاد در مرید وقتی ظاهر میشود که در ارتباط معنوی با او صادق باشد. بعضی میگویند ما آمدیم ولی فلانی چیزی به ما نشان نداد یا چیزی نگرفتیم و دست خالی رفتیم. بنده خدا شما که از اول جلسه به صورت امتحان آمده بودی و فکرت جای دیگری بود، چگونه میتوانی از چنین جلسهای بهره برداری کنی.
۱۱- مرید در سپردن خود به استاد باید از کلیه بافتههای ذهنی خودش و همچنین از گفتههای دیگران و نوشتهها و کتابها بیرون آمده، کاملاً تسلیم تربیت او شود تا بتواند رشد نموده و پیشرفت کند.
۱۲. حفظ شأن و جایگاه استاد در نزد شاگرد، به اینکه صمیمت استاد موجب نشود که شاگرد با استاد خیلی خودمانی شود و شأن و ابهت و عظمت استاد نزد شاگرد تنزل یابد.