در دیدار مفسر قرآن با استاد عرفان مطرح شد لزوم ارائه شیوا و روزآمد عرفاناسلامی
کریم زمانی مترجم و مفسر قرآن کریم و شارح مثنوی معنوی و آیتالله حسن رمضانی از استادان علوم عرفانی حوزه علمیه با یکدیگر دیدار و بر ارائه عرفان ناب اسلامی به زبان روزآمد و قابل فهم برای جوانان تأکید کردند.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، کریم زمانی مترجم و مفسر قرآن کریم و شارح مثنوی معنوی با آیتالله حسن رمضانی از استادان علوم عرفانی حوزه علمیه دیدار کرد.
ضرورت ارائه عرفان ناب اسلامی با بیان شیوا و جذاب
در این دیدار که در منزل آیتالله رمضانی واقع در شهر مقدس قم انجام شد، کریم زمانی به ضرورت گسترش عرفان ناب اسلامی به زبان ساده، همه فهم و جذاب تاکید کرد و گفت: متأسفانه عرفانهای کاذب و دروغین، با زبان ساده و جذاب به جامعه بشری عرضه میشود، در حالی که عرفان ناب اسلامی، پاسخگوی همه نیازهای معنوی انسانهاست اما معمولاً به زبان ساده و عمومی بیان نمیشود.
شارح مثنوی معنوی افزود: الآن باید عرفان اسلامی را با بیان ساده، شیوا و به روز و جذاب به جوانان انتقال دهیم.
این مترجم و مفسر قرآن کریم با بیان اینکه عرفانهای دروغین تنها قالب و ظاهری زیبا دارند اما در حقیقت ترویج خرافه میکنند، ابراز داشت: نیاز اساسی به شیوا سازی و جذاب کردن ظاهر، قالب و بستهبندی شکیل مفاهیم و معارف اسلامی داریم.
وی گفت: غربیها و دیگران مانند هندوها، بوداییها و ... از شیوههای جدید استفاده میکنند. به طور مثال کتابهای «اشو» در واقع تعلیم آیین هندوست اما وقتی جوانان ما آن را میخوانند میبینند حرف بدی نزده است؛ چه قدر هم جذاب گفته است! بدون اینکه اسمی از هندو و آیین بودا ببرد، جوانان را آهسته آهسته به آن سمت میکشاند. در نتیجه کتابهای اشو در تیراژهای زیاد به چاپهای دو رقمی رسیده است و جوانان ما این کتابها را میخوانند.
در این دیدار، آیتالله رمضانی نیز با تاکید بر اینکه میراث عرفانی، بسیار غنی و برجسته است، تاکید کرد: متاسفانه عرضه این میراث غنی، بسیار ضعیف است، منتها نباید موانع را از نظر دور نگه داشت و نادیده گرفت؛ بلکه باید در صدد برطرف کردن موانع بود.
وی افزود: ما ساخته و پرداخته کارخانه خدا هستم. همانطور که هر کارخانهای نشان و لوگوی خود را روی محصولات خود میزند و معنا ندارد این کار را انجام ندهد، خداوند متعال هم مُهر خود را به دل همه مخلوقات مخصوصاً انسان زده است و میل و شوق به مسائل ماورائی در وجود همه ما هست، کم و زیادش متفاوت است اما اصلش وجود دارد.
این استاد حوزه علمیه قم اظهار داشت: باید علما و دانشمندان در زمینه عرضه میراث غنی عرفانی به جوانان، بیشتر احساس مسئولیت و نیاز بکنند تا این نسل و این میل را از امتیاز بزرگ و عظیم عرفان بهرهمند کنند.
شرح جامع مثنوی معنوی، مناسبترین شرح برای جوانان
آیتالله رمضانی با بیان اینکه شرح مثنوی استاد زمانی از شروح مناسب، به روز و با قلمی روان و وزین است، خطاب به وی گفت: شما واقعا مثنوی را خوب شرح داده و نظرات بزرگان را خوب جمع کردهاید و نظرات مناسبی هم ارائه کردهاید. بنده به جوانانی که دنبال شرح خوب و مناسب برای مثنوی هستند، شرح شما را معرفی کردهام.
خاطره جالب از عارف الهی، حیدر آقا معجزه تهرانی
به گزارش فارس، آیتالله رمضانی در ادامه خاطرهای از استاد عرفان عملی خود «حیدر آقا معجزه» بیان کرد و گفت: روزی حضرت آیتالله جوادی آملی از بنده خواستند تا حیدر آقا معجزه را بیشتر به ایشان معرفی کنم که در پاسخ گفتم: خاطرهای را نقل میکنم که برای حضرتعالی از این خاطره خیلی از مسائل روشن میشود:
«خاطره این بود که حیدر آقا معجزه (ره) میفرمود: من با مرحوم آیتالله شاه آبادی (استاد امام خمینی) ارتباط داشتم و از ایشان استفاده میکردم و بهره میبردم. و آرزو داشتم یک سفر به مشهد مقدس داشته باشم که تا آن زمان، به علت مشکلات مالی و فقر، توفیق دست نداده بود.
بر اثر عشق به حضرت رضا علیهالسلام به میدان خراسان میرفتم که اتوبوسهای مشهد مقدس از آنجا حرکت میکردند. به اتوبوسها نگاه میکردم و گریه میکردم و گاهی گرد و غبار آنها را دست میکشیدم و به سر و صورت خود میمالیدم و تبرک میکردم.
تا اینکه مقدمات تشرف ما به مشهد فراهم شد و یک نفر هزینه سفر ما را فراهم کرد. خدمت آقای شاهآبادی رسیدم و با خوشحالی تمام عرض کردم آقا من میخواهم مشهد بروم. فرمایش و سفارشی دارید، بفرمایید.
مرحوم آیت الله شاهآبادی فرموده بود: چون اولین بار است که با این عشق و علاقه به مشهد مشرف میشوید یقیناً برای حضرت رضا علیهالسلام عزیزید. لذا هر چه میخواهی بخواه منتها مواظب باش «چیز» بخواهی نه «ناچیز»! (امور دنیوی نخواه)
حیدر آقا معجزه ادامه داد: به مشهد مشرف شدم و بالا سر حضرت رضا علیهالسلام که رسیدم یاد فرمایش آقای شاهآبادی افتادم. به امام رضا عرض کردم آقا، آقای شاهآبادی فرمودند از شما چیزی بخواهم که ارزش داشته باشد. ناچیز نخواهم. آقا من میخواهم هر کتابی را که باز کردم بفهمم. این را از شما میخواهم.
بعد زیارت را شروع کردم و نماز زیارت را خوانده بودم و سر به سجده بودم که حالت خاصی به من دست داد؛ دیدم آقا تشریف میآورند به طرف من و دو نفر خادم هم حضرت را همراهی میکنند.
جلو آمدند و آن دو خادم یک ظرف بزرگ پاتیل را آوردند و گذاشتند کنار من که صدایش مرا متوجه به خود کرد. نگاه کردم دیدم داخلش پر از کره است. از طرفی هم حضرت ایستادند و مرا نگاه میکنند. من هم اصلا نمیتوانستم حرف بزنم.
حضرت دستشان را به جیب کردند و مقداری اسکناس درآوردند و شروع به ورق زدن کردند. وسط آنها یک اسکناس مچاله شده و کهنه یک تومانی در آوردند و به من دادند و رفتند. منم همانطور مانده بودم که این چه بود و چی شد و ... که از این حالت به حالت طبیعی برگشتم.
سفر ما به انجام رسید و برگشتیم تهران و خدمت آقای شاهآبادی رسیدم و واقعه را خدمت ایشان عرض کردم.
آیتالله شاهآبادی فرمود: آن پول یک تومانی مچاله شده، حظّ تو از علم رسمی است. از علم رسمی قیل و قال، بهرهات همان اندازه است. و اما آن کره که داخل ظرف بود لبّ علم است. لبّ علم توحید را به تو دادند.»
استاد علوم عرفانی حوزه علمیه قم افزود: واقعا چنین بود و مشکلات عبارات محیالدین ابن عربی، دقائق و ظرایف مثنوی، مسائل مختلفی که از اهل معرفت نقل میشد را چنان استادانه و ماهرانه حل میکرد که تعجب میکردیم و به صداقت این مکاشفه یا رویا پی بردیم. واقعا مغز عرفان و توحید را به ایشان چشانده بودند.