نامه آیت الله حسن زاده آملی به خدا
دوشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۰، ۰۶:۳۹ ب.ظ
شعری از علامه حسن زاده آملی که در ایام جوانی و به دنبال در به دری و در پی گشتن و پیدا نکردن خانه اجاره ای سروده است:
فاعلاتن مفاعلن فعلن
لطف فرما نگر به حال حسن
من به فرمان تو گرفتم زن
اوفتادم به کوچه و برزن
تو خود ای سرور من آگاهی
هر کجا که بود بنگاهی
پاسخ و پرسش من از خانه
اولا بچه داری یا نه
از تحیر سرافکنده به زیر
چه کنم در جواب او تقریر
نه دروغ است و راست با اما
با لن و لیس و لم و لما
با همه فضل و دانش و فرهنگ
کج و معوج شدم چو یک خرچنگ
بس که گشتم به کوچه و پس کوچه
شدم از لاغری چو یک جوجه
کوچه و جوجه را پریشانی
کرده هم قافیه که خود دانی
گر تو باشی بگو چه چاره کنی
خانه ای بهر خود اجاره کنی
ار حسن زاده ات گنهکار است
کاین چنین رنج را سزاوار است
رحم بر طفل شیرخوارش کن
یا به مامان دلفگارش کن
۹۰/۰۶/۲۱