این عامل یک عامل جنبی است که نقش تقویت کننده عوامل پیشین را دارد و آن حضور جدی جریان فکری کلامی در قرون اولیه تاریخ اسلام است. کلام اسلامی به ویژه پیش از آنکه تحت تاثیر رشد و سیطره فلسفه اسلامی قرار گیرد تنها علمی از علوم اسلامی بود که به دغدغه های هستی شناختی و معارف اصول دین از جمله توحید می پرداخت از این رو عارفان از همان آغاز از موضع گیری در برابر مدعیات آن ناگزیر بودند.