بیوک نیک اندیش نوبر ، همدم خلوت استاد شهریار (چهارشنبه 17/شهریور/1395)درگذشت
بیوک نیکاندیش نوبر
دوست نزدیک استاد شهریار در سالهای خلاق شاعرانگی
بیوک نیک اندیش نوبر در سال 1303 بدنیا آمد. در شناسنامه متولد 1306 است. ناصر آذرپویا در جلد دوم کتاب «در خلوت شهریار» (تبریز، نشر آذران، 1377) نیک اندیش را زادهیِ 1307 شناسانده است. این پریشانگویی در فرهنگ ایرانیان همواره هست. در ایران تاریخ و ذهنیت تاریخی بسیاری از مردم همیشه کمرنگتر از افسانه است. دههی نخست سدهیِ چهاردهم خورشیدی دوران گذار از پادشاهیِ قاجار به حکومت پهلوی است. این دوران از دشوارترین سالهای زندگی برای مردم ایران است. نداری، گرسنگی و رشد ناگهانی شهر و زندگی شهری بحرانی ویرانگر برای گروهی از مردم پدبد آورده بود. در آذربایجان بسیاری از مردان برای کار به شهرهای باکو و تفلیس میرفتند. پدر نیک اندیش هم در باکو خیاطی میکرد. کودکی بیوک نیکاندیش نوبر در چنین دورانی سپری میشد. مردم روش نوین زندگی را نمیشناختند و گاهی در آن درهم میشکستند. در سال 1312 بیوکآقا به مدرسه رفت. درسخواندن گسسته در آن روزگار معمول بود. تا کلاس نهم درس خواند. غرق شدن برادرِ بزرگ، اسد، در آبگیر باغ گلستان در سال 1321 هراس زندگی را به بیوک آقا نیکاندیش نشان داد. مرگ پدر در سال 1324 خیلی زود سنگینی گذران خانواده را بر دوش او انداخت. زندگی سخت سالهای پس از جنگِ جهانی دوم، تشکیل حکومت جمهوریِ خودمختار آذربایجان به رهبری جعفر پیشهوری، بیماری و فقرِ سالهای دههیِ 1320 و رویدادهای خانوادگی سهمگین زندگی را برایش دشوار کرد. در پیادهروهای خاکی شهر تبریز کتابفروشی کرد. سرانجام در سال 1334 به استخدام بانک بازرگانی در آمد. در شعبهیِ قونقاباشی شروع به کار نمود. سال 1349 به عنوان رئیس شعبه دانشگاه کار کرد. در 1354 به شعبه مرکزی بانک بازرگانی رفت. پس از سال 1357 به بانک تجارت شعبه میدان منصور رفت و در سال 1359 در همان شعبه بانک بازنشسته شد.
بیوک نیک اندیش نوبر در سال 1334 استاد شهریار را دید و عشق دیرینش به شهریار به یک دوستی پایدار تبدیل شد. به گفته خود، پس از نخستین دیدار با شهریار، شاعر بزرگ تمام دنیای ذهنی او را سرشار کرد. دیگر شعرهای میرزادهعشقی، معجز شبستری، ایرج میرزا و عارف قزوینی را نخواند و تنها به غزل شهریار و حافظ پرداخت. عشق به غزلِ حافظ را از شهریار به یادگار داشت. بسیاری از غزلهای حافظ و شهریار را در ذهن داشت و تا پایان زندگی دراز خویش میخواند. بیوک نیک اندیش نوبر در روز چهارشنبه 17 شهریور 1395 چشم بر زندگی بست.
نیکاندیش مرد شگفت روزگار بود. در دنیای بسیار مادی امروز تنها با خیال شهریار زندگی میکرد. در سخن او نام و شعر شهریار جاری بود. مرد غیر از «شهریار» سخن دیگری نداشت. در آشوب زمانه و در سیل خبرهای ویرانگر از رسانههای فراوان، گوش نیک اندیش به هر خبری بسته بود و خیالش همواره در گذشته سیر میکرد. عادت داشت رویدادهای زندگی شاعرانهیِ شهریار را روایت کند. چندان در روایتگری کوشیده بود تا شهریار را مِلک خود میپنداشت. در سخن گفتن از شهریار بسیار جدی بود. در سخنان دیگر طنزی خوشایند داشت. پس از درگذشت شهریار در 27 شهریور 1367 و پس از چاپ نخستین ترجمهیِ فارسی «حیدربابایهسلام» توسط صالح حسینی، نوشتن خاطرات خود با شهریار را آغاز کرد.
نیکاندیش کتاب «خاطرات شهریار با دیگران» را در سال 1370 به چاپ رساند. جلد گالینگور و کاغذ خوب سبب فروش خوب کتاب نشد. در سال 1377 نوشتههای کتاب «خاطرات شهریار با دیگران» را ناصر آذرپویا ویرایش کرد و در انتشارات آذران تبریز با عنوان «در خلوت شهریار» چاپ کرد. دو جلد کتاب «در خلوت شهریار» با کتاب «خاطرات شهریار با دیگران» تفاوت بنیادین داشت. خاطرات دیگری افزوده بودند. تعدادی از خاطرات را کنار گذاشته بودند. نیکاندیش هیچگاه دوست نداشت غبارِ تیرگیِ بر شهرت و نام شهریار بنشیند. او عاشق شهریار بود. تا پایان عمر طولانی نیز همچنان عاشق شهریار ماند.
مشکل پیشآمده بین ناشر و ممیزی اداره کل ارشاد آذربایجانشرقی سبب شد کتاب چاپ شده نابود و کاغذش خمیر شود. خبر این رویداد در میان مردم پیچید و سیلی از علاقه به سوی خواندن کتاب سرازیر شد. نام نیک اندیش به سرعت در زبان مردم و سخن دانشجویان و استادان دانشگاهها چرخید و افراد فراوانی برای مصاحبه و فیلمبرداری به خانه نیک اندیش روان شدند. مشکل ممیزی بسرعت حل شد و کتاب دو جلدی «در خلوت شهریار» در کتابفروشیها فروخته شد. پس از پخش کتاب «در خلوت شهریار»، بیوکنیک اندیش نوبر به شخصیتی مستقل تبدیل شد. در نشستهای چهارشنبههایِ گروه «دها» (دوستداران هنر و ادبیات) نیکاندیش خاطرات خود را بارها تعریف کرد. انتشارات پریور تبریز در سال 1379 جلد سوم «در خلوت شهریار» را منتشر کرد. نشریات تبریز، به ویژه دوهفتهنامهیِ «شمسِ تبریز»، روزنامهیِ «مهد آزادی» و هفتهنامهیِ «طرح نو» خاطراتِ کتاب را بارها چاپ کردند. هفتهنامهیِ «سهند تبریز» در چند مقاله اهمیت خاطرات بیوک نیک اندیش را در نقد شعرهای شهریار نوشت. در فاصلهیِ سالهای 1377 تا 1388 نیکاندیش در بسیاری از همایشهای مربوط به «شهریار» در تبریز شرکت داشت. سه جلد کتاب «در خلوت شهریار» نیک اندیش را برای افراد بسیاری شناساند. افرادی نیز از روی سه جلد کتاب «درخلوت شهریار» بنام خود کتاب ساختند.
احمد کاویانپور با رونویسی از کار ارزشمند نیک اندیش، کتاب «زندگانی ادبی و اجتماعی شهریار» (تهران: انتشارات اقبال) را ساخت. این دزدیِ ادبیِ (Plagiarism) احمدکاویانپور مورد سرزنش بسیاری قرار گرفت. نیک اندیش از کاویانپور بسختی رنجید. دکتر بهروز ثروتیان نیز بسیاری از روایتهایِ کتاب «عشق پر شور شهریار و پری» به ویراستاری محمدابراهیم پورنمین (تبریز: انتشارات آیدین، ۱۳۸۹) را از روی کتاب «درخلوت شهریار» نیک اندیش ساخت. کتاب دکتر بهروز ثروتیان چندان بیاهمیت بود که کسی بدان توجهی نکرد. کسان دیگری نیز از روی دو جلد کتاب «در خلوت شهریار» کتاب ساختند. شنیدن خبر این کتابسازیها و فراموش شدن آرام آرام نیک اندیش در جامعهیِ پول محور و سیاستزده سبب رنجش شدید روحی نیک اندیش میشد.
بیوک نیکاندیش نوبر به شدت سنتی بود. از تغییر هراس داشت. در سال 1345 خانه ای در 17 شهریور، کوچه حاج اسماعیل، کوچه شربیانی، پلاک 17 خرید. تا پاییز 1383 در همان خانه زندگی کرد. هنگامی که خانه شروع به فرو ریختن کرد، ناچار آن خانه را فروخت و روبروی موزهیِ آذربایجان آپارتمانی خرید و دوازده سال پایانی عمر را در همانجا سپری کرد. بیوک نیکاندیش نوبر برای خویش جهانی ذهنی پدید آورده بود و دوست داشت همیشه در آن پرسه بزند. در این جهانِ ذهنی، شخصیت شهریار درخشندگی خورشیدگونهای داشت. دوست داشت هر سخنگویی نام شکوهمند شهریار را با ستایش بر زبان آورد. دنیای ذهنی نیکاندیش در سالهایِ دوستیاش با شهریار (1334-1367) محدود میشد. افراد برجستهیِ آن روزگار را بیهمتا میپنداشت. در میان آن افراد هم منوچهر مرتضوی را بسیار بزرگ میپنداشت. برای نیکاتدیش منوچهر مرتضوی کهنالگوی استادی دانشگاه بود. در نگرش به فرمهای شعری هم سخت سنتی بود. در میانِ فرمهای شعری تنها غزل را دوست داشت و بسیاری از غزلهای شهریار را از حفظ میخواند. فرمهای دیگر شعری همچون «شعر نیمایی» را نمیپسندید.
کار پراهمیت بیوک نیکاندیش نوبر نوشتن سه جلد کتاب «در خلوت شهریار» بود. در سه جلد کتاب، نیک اندیش موقعیت، مکان و زمان سروده شدن بسیاری از شعرهای شهریار را نوشته است. مجموعهیِ سهجلدی «در خلوتِ شهریار» گوشهای مهم از ماهیت شعر شهریار را بخوبی نشان میدهد. شهریار بسیاری از شعرهای خود را در دو شرایط سروده است. گروهِ بزرگی از غزلهای فارسیِ شهریار تکرار سنتِ شعری حافظ است. شهریار با بکارگیری وزن، قافیه، ایماژ و شبکهیِ واژگانی غزلهای حافظ، غزل سروده است. این کار را در تفسیر سنتی شعر فارسی «استقبال» نامیدهاند. رضا براهنی در مقالهیِ «مالیخولیای اقلیم در شعر شهریار» این پدیده را تلاش شهریار برای «حافظ شدن» نامگذاری کرده است. برای شهریار حافظ همواره کهنالگوی هنرِ شاعرانگی بوده است. نیکاندیش این وابستگیِ شهریار را به سنت شعر فارسی بخوبی نشان داده است. از سوی دیگر، نوشتههای نیک اندیش تلاش دارد پیوستگیِ خواستگاهِ واقعیتیِ غزلهایِ شهریار و هنر شاعرانگی او را نشان دهد. بر پایهیِ شهادت نیکاندیش غزلهای فراوانی در دیوان شهریار برای افراد شناخته شده در زمان و مکان مشخصی نوشته شده است. نیک اندیش این خاطرات را در درازنای دوستی خود با شهریار از زبان خود شهریار شنیده بود.
نوشتنِ تاریخ سرایش بسیاری از شعرهای شهریار دستاوردِ مهم دیگرِ سه جلد کتابِ «درخلوت شهریار» نیکاندیش است. این کار در نوشتن زندگینامه شهریار اهمیت خواهد داشت. بخشهایِ زیادی از فراز و فرود زندگی و شاعرانگی شهریار در ذهنیت خوانندگان آشفته است. آمیختن افسانه به واقعیت در شناخت شهریار یکی از دشواریهایِ نوشتن زندگی شهریار است. برای شهریار در ایران بیشترین افسانه ساخته شده است. نیکاندیش به خوبی بخشی از واقعیتهایِ زندگی شهریار را به خوانندگان میشناساند. نوشتن موقعیت و سال رویدادهایِ جشن فردوسی و شعر شهریار برای فردوسی، بزرگداشت مولوی و سرودهشدن شعر «مولوی در خانقاه شمس»، بزرگداشت شهریار در تالار ارک تبریز، دیدار شهریار با استادان دانشگاه تبریز، دیدار شهریار با شاه، سفر شهریار به اورمیه در سال 1348، سفر شهریار به خشکناب در 1346 و دیدارهای فراوان شهریار با شاعران دهههای چهل و پنجاه از نمونههایِ ارزشمند کتابهای «در خلوت شهریار» است.
بیوک نیک اندیش نوبر پنجاه و سه سال با خانم پروین جاهد زندگی کرد. این بانوی فداکار سهم بزرگی در زندگی و شهرت بیوک نیکاندیش داشت. در سالهایی که نیکاندیش تمام روزهایش را در بانک و با شهریار سپری میکرد، پروین خانم دمی از همسر خویش گلایه نکرد. تنها فرزند پسرشان، شهریار، را بزرگ کرد و به خانوادهیِ شهریار هم پرداخت. او جوانی و شادیهایش را به پای عشق همسرش به شهریار ریخت وسبب شهرت همسرش شد. ده سال پایانی زندگی بیوک نیکاندیش مدیون کمک و نگهداریِ فداکارانهیِ پروین خانم بود. با مرگ بیوک نیک اندیش نوبر، پروین خانم فرصتی خواهد داشت برای خویش زندگی کند، اگر تنهایی و سنگینیِ سالها برایش توانی باقی گذاشته باشد.
نوشتن سه جلد کتاب «در خلوت
شهریار» سبب شد پیکر بیجان بیوک نیک اندیش نوبر در روز جمعه نوزدهم شهریور
1395 در قطعه هنرمندان گورستان تبریز بخاک سپرده شود.
منبع : وبلاگ گلهای حسرت (ادبیات و مقالهنویسی)