وب نوشتهای عرفانی و ادبی

ادبی ؛ عرفانی و ...

وب نوشتهای عرفانی و ادبی

ادبی ؛ عرفانی و ...

وب نوشتهای عرفانی و ادبی
عابدان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت استغفار

نشانی در بلاگفا : http://mrfarzi.blogfa.com

کانال: https://t.me/erfaan_amali
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات

💠مرحوم استادمان ، جناب آقای[ شعرانی] (رضوان الله تعالی علیه )اگر کسی ازایشان ، کتاب می خواست ، چون خودشان اهل کار بودند و کتابها ر، لازم داشتند، می فرمود: کتابهای من ، لازم است و متعدی نیست . می برند و نمی آورند، بعد جا دنبالش بگردم !اما برای بنده ،اینگونه نبود. هر وقت کتابی می خواستم ، هیچ این حرفها نبود. می گفت : آنجا کتاب است ، بردارید و یا خودشان می دادند. بعضی از نسخه های استنساخ شده ،الان هست که من از روی کتابهای ایشان ،استنساخ کردم - مثلا شرح اسطرلاب بیرجندی ر، من نداشتم ،از روی کتاب ایشان ،استنساخ کردم و ...

💠یک روز، من خدمت مرحوم آقا میرزااحمد آشتیانی ، برای عرض ارادت واحوالپرسی رسیده بودم . روز تعطیل بود (پنجشنبه یا جمعه ). در آن نشست ،ایشان ازاستاد خود مرحوم[ میرزا حسن کرمانشاهی] صحبت می کردند واز حالات او، می گفتند. - مرحوم آقا[ میرزااحمد آشتیانی] ،از بزرگان علم وادب بودند. پسر مرحوم آقا[ میرزامحمدحسن آشتیانی] و خودشان از علمای طرازاول تهران بودند. مرحوم[ علامه طباطبائی] به بنده ، فرمودند: زمانیکه من واخوی (آیت الله 💠آقاسیدمحمدحسن قاضی ) به نجف ، رفته بودیم ، در نجف آن روز، آقای آشتیانی بلامنازع[ اسفار] می گفت . بعداز چند دقیقه ،ایشان بلند شدند و به کتابخانه خودشان ، رفتند و حواشی مرحوم[ استاد کرمانشاهی] را براسفار، آوردند و به من فرمودند شمااین نسخه را ببرید،استنساخ کنید.

💠تااین اندازه در شاگردپروری ، محبت داشتند. یکی از سعادتهائی که خداوند متعال ، نصیبمان کرده ،از همان آمل ،اساتید ما علاوه بر پختگی در درس و بحث ، خیلی مهربان و دلسوز و مربی بودند، خیلی آقایی و پدری داشتند. محضراساتید من ، همه شریف و عزیز بود. من در مدت چهارده سال که خدمت مرحوم[ شعرانی] ، بودم ، غیراز آن سکوتی که عرض کردم ، حرف درشتی من ازایشان نشنیدم . مگر یک روز درس[ مکاسب] بود. یک مقداری حرف زیر و رو شد. تشری که فرموداین بود که آقا!این مطلبی نیست که شمااین قدر، پافشاری می کنید! همین قدر![ شهدالله] بنده غیر ازاین ، حرف درشتی ازایشان ، نشنیدم . آقایان دیگر هم همین طور. حرفهای گزاف و تند، نداشتند. درانصاف هم ، بی نظیر بودند.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی