وب نوشتهای عرفانی و ادبی

ادبی ؛ عرفانی و ...

وب نوشتهای عرفانی و ادبی

ادبی ؛ عرفانی و ...

وب نوشتهای عرفانی و ادبی
عابدان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت استغفار

نشانی در بلاگفا : http://mrfarzi.blogfa.com

کانال: https://t.me/erfaan_amali
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات

تاثیر قرآن در شعر سنایی غزنوی

سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۶:۵۳ ق.ظ

آنچه که در پی می آید، کوششی کم مایه است در مورد بازتاب نور آفتاب قرآن کریم در شعر و سخن شاعر عارف قرن ششم، حکیم مجدودبن آدم سنایی غزنوی (فت ، 535ه. ق) است، حکیم سنایی غزنوی از آن دسته شاعران است که دو دوره زندگی دارند و به قول دکتر شفیعی کدکنی  سه دوره زندگی: دوره سیاه، دوره خاکستری و دوره روشن سنایی در دوران آغازین شاعری خویش، شاعری است چکامه پرداز و ستایشگر شاهانی چون مسعود بن ابراهیم و بهرام شاه بن مسعود غزنوی را ستوده است اما در پی واقعه ای که به درستی معلوم نیست چه بوده است و با افسانه های بسیار آمیخته است به زهد و عرفان روی می آورد و در این زمان است که شروع به سرودن قصاید زهدآمیز و ایجاد منظومه های مثنوی مشهور حدیقة الحقیقه ، طریق التحقیق ، سیرالعباد، کارنامه بلخ، می کند. دیوان سنایی حدود(13500) بیت دارد. آنچنان که بسیاری از صاحبنظران فرموده اند. با ظهور سنایی است که شعر عرفانی در ادبیات فارسی بوجود می آید و به کمال می رسد، گرچه قبل زا او هم شعر عرفانی به مقدار بسیار کم در آثار افرادی چون ابوسعید و خواجه عبدالله انصاری دیده میشود، اما سنایی به این نوع شعر غنای بیشتری می بخشد و سرمشق بزرگانی چون عطار و مولانا می شود آنچنان که بزرگی چون ملای روم در بیتی چنین می فرماید:


عطار روح بود و سنایی دو چشم او      ما در پی سنایی و عطار می رویم

در اشعار سنایی و مخصوصا در اشعار دوران زهد و پارسایی او و علی الخصوص درمجموعه گرانقدر حدیقه الحقیقه آیات قرآن و احادیث بازتاب بسیار زیادی دارد آنچنان که به قول آقای علی اصغر حلبی«نشان دادن موارد آنها تنها در مقدمه حدیقه ام مستلزم پرداختن کتابی کلان می شود» اما نگارینده این سطور را مجال آن نیست که به تمام موارد استفاده شاعر از کلام وحی بپردازد و به مشتی از خروار بسنده می کند و در این کار از خداوند بزرگ مدد می طلبد، از شما بزرگانی همه که مشوق دانشجویان در این گونه کارهای تحقیقی هستید کمال تشکر را دارم . الحمدلله اولا و آخرا

گونه های تاثیر پذیری شعرا از قرآن

از همان دهه های نخستین شعر فارسی یعنی سده سوم که اولین شعرهای زبان فارسی سروده شد. شاعران این اشعار به قرآن و حدیث توجه داشتند و این بیشتر به خاطر این بود که زبان عربی و کتاب شریق قرآن رواج بسیاری در میان ایرانیان آن روز پیدا کرده بود. استاد بزرگوارم جناب سیدمحمد راستگو که چهار سال افتخار شاگردی ایشان را داشتم در کتاب تاثیر قرآن و حدیث در شعر فارسی تقسیم بندیهای در خور توجهی در زمینه این تاثیرپذیریها نموده اند که در این مقاله کوتاه مجال پرداختن به تمام آنها نیست و من فقط به طور خلاصه هر کدام از این تقسیم بندیها را با نمونه ای که بیشتر سعی می کنم از اشعار سنایی باشد در اینجا می آورم، البته کسانی دیگر نیز قبل از ایشان گونه هایی برای تاثیرپذیری شعرا از قرآن و حدیث ذکر کرده اند اما ایشان با گونه های بیشتر و نمونه های زیباتر و بیشتر و با نامگذاری جدیدتر این گونه ها و شیوه ها را باز نمایانده اند.

1- اثرپذیری واژگانی

در این شیوه اثرپذیری، شاعر در بکارگیری پاره ای از واژه ها و ترکیبها وامدار قرآن و حدیث است. یعنی واژه ها و ترکیبهایی را در شعر خویش می آورد که ریشه قرآنی و حدیثی دارند. اثرپذیری واژگانی خود به سه دسته شیوه وام گیری، ترجمه و برآیند سازی بخش پذیر است:

الف: وام گیری:

در این شیوه، واژه یا ترکیبی قرآنی یا حدیثی با همان ساختار عربی خود، بی هیچ دگرگونی یا با اندک دگرگونی لفظی یا معنوی بیآنکه ساختار عربی آن آسیبی ببیند به زبان و ادب فارسی راه می یابد، مثلا جنه المأوی در بیت:

«نوشته اند بر ایوان جنه الماوی               که هر که عشوه دنیا خرید وای به وی»

حافظ(دیوان،ص)

ب- ترجمه:

در این شیوه شاعر از گدانیده فارسی یا پارسی شده واژه یا ترکیبی قرآنی_ حدیثی بهره می گیرد. برای نمونه واژه مرکب شب قدرکه گردانیده فارسی لیله القدر الست در بیت

« آن شب قدری که گویند اهل خلوت شب است         یارب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است»

دیوان حافظ ص46

ج- برآیند سازی:

در این شیوه واژه یا ترکیبی بی آنکه خود بصورت واژه یا ترکیب در قرآن و حدیث آمده باشد، بر پایه مضمون آیه ای یا داستان قرآنی یا حدیثی ساخته می شود به دیگر سخن چنین واژه یا ترکیبی برآیند و فرآورده ای است از آیه یا حدیث برای نمونه واژه بیضا در بیت زیر که برآیند آیاتی چون این آیه است(و نزع یده فاذا هی بیضاء للناظرین) اعراف-108

«سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دارد   سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد»

حافظ- ص145

2- اثرپذیری گزاره ای

که به دو بخش اقتباس و حل بخش پذیر است:

الف- اقتباس و تضمین

در این شیوه گزاره ای یعنی عبارتی قرآنی یا روایی را با همان ساختار عربی بی هیچ گونه تغییر دگرگونی یا با اندک تغییر که در تنگنای وزن و قیافه از آن گریز و گریزی نیست در سخن خود جای می دهد مثل این بیت:

«مست عشقیم عیب ما مکنید        فابوالله یا اولی الالباب» (خواجو، دیوان ص377)

ب- حل (=تحلیل)

دستگیری تا مرز از هم پاشیدن ساخت و بافت آیه و حدیث در زبان و ادب حل و تحلیل خوانده می شود. بیش از هر جا در سروده های مولانا دیده می شود، مثل :

« راست خوان، کژخوانی ما را ببین         کیف آسی قل لقوم ضالمین»  مثنوی 2558

که مصرع دوم دگرگون شده این گزاره قرآنی است: «فکیف آسی علی قوم کافرین»

3- اثرپذیری گزارشی

در اثرپذیری گزارشی، گوینده مضمون آیه یا حدیثی را به دو شیوه ترجمه یا تفسیر به پارسی گزارش می کند:

الف: ترجمه:

ترجمه آیه و حدیث به پارسی ماند هر ترجمه دیگری گاه بسته و پای خوان(= تحت الحفظ) است و گاه آزاد و باز و ما به یک نمونه از حدیقه سنایی بسنده می کنیم:

«نیک تو روشه ای شود ز نعیم   بد تو حفره ای شود ز حجیم» سنایی حدیقه،ص418

ترجمه ای بسته از سخن رسول(ص) «القبر اما روضه من ریاض الجنه و اما حفره من خضر المیزان» سفینه البحار: 2، 395

ب- تفسیر

در این شیوه گ.ینده مایه و پایه سخن خویش را از آیه یا حدیثی الهام می گیرد و سروده خویش را بر آن نکته الهام گرفته بنیاد می نهد و سخن می پردازد که آشنایان آن را با آیه یا حدیثی در پیوند می بینند مثل این بیت از سنایی که بنیاد گرفته بر آیه آیه هایی چون:

«و ما خلقنا السماء والارض و الارض و ما بینها باطلا ذالک ظن الذین کفروا....»

«تو پنداری که بر بازی است این میدان چون مینو    تو پنداری که بر هرزه است اسن ایوان چون مینا»   سنایی، دیوان ص 56

5- اثر پذیری تلمیحی

در این شیوه گوینده سخن خویش را مانند اثرپذیری الهامی_ بنیادی بر پایه نکته ای قرآنی یا روایی بنا می نهد، اما به عهد آن را با نشانه و اشاره ای همراه می سازد و به این گونه خواننده اهل و آشنا را به آنچه خود بدان نظر داشته راه می نماید و چه بسا خواننده ناآشکار را به کند و کاو و پرس و جو وا می دارد مثل این بیت مثنوی که تلمیح به آیه: «یا ایها النفس مطمئنه، ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» (فجز، 27 و 28 ) دارد

«بی حس و بی گوش و بی فکرت شوید   تا خطاب ارجعی را بشنوید»(مثنوی، 1، 568)

6- اثر پذیری تاویلی

در این شیوه شاعر تاویل آیه یا حدیثی را دست مایه سروده خویش می سازد، یعنی با ذوق ورزی و نکته یابی و با پنهان پژوهی و موشکافی از لایه های برونی و دریافتهای همگانی و پیامدهای پیدای سخن در می گذرد و به لایه های درونی آن راه می یابد. مثلا مولانا به تاویل عارفانه حدیث«حب الوطن من الایمان» می پردازد در ابیات زیر:

از دم حب الوطن بگذر نیست       که وطن آن سوست جان این سوی نیست

گر وطن خواهی گذر زان سوی شط          این حدیث راست را کم خوان غلط

مثنوی، 4/2212

7- اثرپذیری  تطبیقی     8- اثرپذیری تصویری   9- اثرپذیری ساختاری_ سبکی  10- اثرپذیری شیوه ای  11- اثرپذیری چندسویه    که به علت طولانی بودن مثالهای اینگونه اثرپذیری از آوردن آنها در اینجا صرفنظر می کنیم و به بررسی تجلی قرآن در اشعار سنایی می پردازیم.

1- آن دلبر عیار اگر یار منستی      کوس «لمن الملک» زدن کار منستی

گویند که جز هیچکیان را نخرد یار   من هیچیکم کاش خریدار منستی

دیوان، ص748

که در ابیات بالا اثرپذیری از نوع گزاره ای و به پیوه اقتباس است. از آیه کریمه«... لمن الملک الیوم لله الواحد القهار» غافر-40/16 است(امروز ملک از آن کیست. از آن خداوند یکتای چیره است)

2- وای که در بند صورت و نقشی            بسنده اسوی علی العرشی

استوی از مان جان می خوان                   ذات او بسته جهان مدان

کاستوی آیتی زقرآن است                        گفتن الامکان ز ایمان است

ینزل الله هست دراخبار                          آمد و شد تو اعتقاد مدار

حدیقه، ص65-66

کمه اقتباس از آیه «ان ربکم الله الذی خلق السموات و الارض فی ستة ایام ثو استوی علی العرش یدبر ال؟؟...»  (یونس – 10/آیه 3)

(بی گمان پروردگار شما خدایی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر عرشی مستوی شد و...)

3- آنچه داری تو دل بدو سپار                  آنچه او دادت استوار آن دارد

تو خزینه نهی نیابی باز                          چون بدو دادی او دهد به تو باز...

حدیقه، 76

که تلمیح است از آیه 96 سوره نحل که می فرماید: «فاعبدکم ینفدو ما عندالله باق» (هر چه نزد شماست به پاین می رید و آنچه نزد خداوند است جاودان می ماند)

4- نبینی طبع را طبعی چو کرد انصاف رخ پنهان      نیابی دیو را دیوی چو کرد اخلاص رخ پیدا  دیوان، ص56

که تعبیر دیو را دیوی نیافتن یعنی از بودن ترفندهای شیطان بر اخلاص خندان، الهامی است تز این گزاره قرآن:«لا غوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین» (هجر 39و40: ص 83)

همه آدمی زادگان را گمراه می کنم، جز بندگان مخلص تو را

5- طمع و حرص و بخل و شهوت و خشم  حسد و کبر و حقه بد پیوند

هفت در روز خند در تن تو                     ساخته نقشان در و در بند

همین که در دست توست قفل امروز           در هر هفت محکم اند بند 

دیوان، ص 153

که جزء اثرپذیری واژگانی بصورت برآیند سازی است و هفت در دوزخ برگرفته ایت . از آیه «و ان جهنم لهو عدهم اجمعین لها سعبه ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم»(هجر، 43و44)

(و همانا که دوزخ وعده گاه همه آنان(گمراهان) است. هفت در دارد و هر در ویژه گروهی بخش شده از آنان است)

6- غفلت خوش هما نمایاند                      مهر جا و زر و زن و فرزند

کی بود کاین نقاب بردارند                       تا بدانی تو طعم زهر از قند

دیوان، ص154

که الهم گرفته از این خطاب خدا به انسان در قیامت :«لقد کنت فی عقله من هذا فکشفنا عنک عطاءک و بصرک الیوم حدید»(ق، 22)

(این روزگار پیش از این از تو پوشیده بود، پرده از تو برداشتیم، اینک چشمت تیز و بینا شده است)

7- چون دو گیتی دو نعل پای تو شد           بر سر کوی هر دو را بگذار

دیوان، ص 201

الهام گرفته از آیه «فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی (طه، 12)»

(کفشهایت را بیرون آر، تو در وادی مقدس طوبی هستی)

8- با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست       یا رضای دوست باید یا هوای خویشتن(دیوان ص488)

الهام گرفته از آیه:«و ما جعل الله لرجل من قلبین فی خوفه» (خدا در درون هیچ کس دو دل ننهاده است).

9- احد است و شمار از او معزول            صمد است و نیاز از او مخدول

آن احدیی که عقل داند و فهم                     وان صمدی که حس شناسد و وهم

حدیقه، ص64

که دوبیت تفسیر گونه است بر آیات:«قل هو الله احد، الله الصمد(اخلاص 1 و 2) بگو اوست خدای یکتا، خدایی بی نیاز است.

10- که اجل جان زندگانی را برد  هر که از عشق زنده گشت نمرد 

حدیقه ، ص330

که الهام گرفته از آیه:«و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» آل عمران، 169

(آنان را که در راه خدا کشته می شوند، مرده مپندارید که آنان زنده اند و نزد خدای خود روزی می خورند)

11- نقاش که برزخ تو پرگار افکند           فرمود که تا سجده برندت یک چند

چون نقش تمام گشت ای سرو بلند        می خواند و ان یکاد و می سوخت سپند

(دیوان، ص1134)

برآیندی از آیه 51 سوره قلم است:«و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر»

(کافران چون قرآن را شنیدند نزدیک بود تو را چشم زنند)

12- تا به اکنون لائیان بودند خلقان چون ز عدل      یک الف در لا در افزودند و الائی شدند (دیوان، ص151)

که دو ترکیب لائی و الایی برساخته و برگرفته از گزاره لا اله الا لله است.

13- بگذر از نفس بهیمی تا نباشد تنت را                طمع نقل و مرغ و خمر و حور و ظلمان داشتن  دیوان ص460

که واژه ظلمانی برگرفته از آیه«و یطوف علیهم علمان لهم کانهم لؤلؤ مکنون» طه، 24

بر گرد بهشتیان می گردند جوانکانی که ویژه آنانند و تو گویی مروارید نهفته (گرانبها اند)

14- تکیه بر شرع محمد کن و بر قرآن کن   زان کجا عروة وثقای تو جز قرآن نیست

دیوان، ص59

که عروة الوثقی وام گرفته است از آیه«فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی الا انفصام لها....» بقره ، 256

(هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد به دست آویزی استوار و گسست ناپذیر چنگ زده است)

15- ای مفتخر به حشمت و تعظیم و رای خویش          یادآر زیر خاک عظام رمیم ما (دیوان ، ص59)

برگرفته (عظام رمیم) از آیه: «و ضرب لنا مثلا و مسبی خلقه قال من یحیی العظام و هی رمیم» (یس، 78)

(آفرینش خویش ؟؟ که از نیستی آفریده بودیمش فراموش کرد و برای ما مثال زد و گفت: کیست که استخوانهای پوسیده فرسوده ما را زنده کند؟)

16- باده که دراین وقت خوری باده مباح است     تو به در این وقت کنی توبه نصوح است(دیوان، ص81)

و باده نوشیم بی ریا به از آنک                 به ریا توبه نصوح کنیم    (دیوان، 408)

و بند و غل توبه نصوح بود           باغ دیدن غذای روح بود (حدیقه، ص121)

که در هر سه بیت توبه نصوح پارسی شده، توبه نصوحاً است که درآیه 8 سوره تحریم آمده است: «یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبه نصوحاً ....»

(ای مومنان! به سوی خدا بازگردید و توبه نکنید، توبه ای خالص و بی بازگشت)

17- خود گرفتم هر کسی برداشت چوبی چون حکیم      معجزی باری بیاید تا کند چوب اژدها

هر کسی قاضی نگردد بی استحقاق از لباس   هر کسی موسی نگردد بی نبوت از عصا(دیوان، ص21)

و معجز موسی نمایست این و آنها سحر و کی    ساحری زیبا نماید پیش موسی و عصا(دیوان، ص40)

که در ابیات فوق اثرپذیری تلمیحی است و تلمیح دارد به داستان موسی و معجزه او یعنی عصایش که اژدها می شد که در آیات متعددی از قرآن آمده ایت مثلاً: «فالقی عصاه فاذا هی شعبان مبین» الاعراف/107

18- اهل دعوی را مسلم باد جنات النعیم       رحل می باید دمادم مست بیگه خیز را

دیوان ص26

 که وام گیری (جنات النعیم) از آیه 8 سوره لقمان است :«ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات لهم جنه النعیم»(همانا کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند برای ایشان است بهشت پرنعمت )

19- چون تو آید عین تو همه تو        ایستاده چو شد ذوالقرنین     دیوان/ ص551

که اثرپذیری تلمیحی است و تلمیح به آیه 94 سوره کهف دارد:«قالوا یا ذالقرنین ان یاجوج و ماجوج »

(فساد و خونریزی و وحشی گری بسیار کنند آیا چنانکه ما خرج آن را بر عهده گیریم سدی میان ما و آنها می بندی؟)

20- اندرین صفهای معنی درمعنی را مجوی    زانکه در سرنا نیابیس نفخ اسرائیل را     دیوان/ ص29

که نفخ اسرائیل برآینسازی از این آیه است: «و نفخ الصور فاذاهم ما الاجداث الی ربهم یسلون»  یس/51

(و چون در صور دمیده شد به ناگاه همه از قبرها به سوی خدای خود به سرعت می شتابند)

21- نسخه جبر و قدر درشکل و روی و موی اوست     این زواللیلت شود معلوم آن از والضححی    دیوان / ص24

که واللیل و الضحی وام گیری از این دو آیه است:«و الضحی و اللیل اذا سجی (الضحی/1و2)»

(قسم به روز یا به هنگام ظهر آن و قسم به شب و هنگام آرامش آن)

22- روبروی تو کزآنجا جانت را ما ودعک    شو بزلف تو کزین آتش دلت را ماقلی  (دیوان /ص35)

که وام گیری از آیت 3 سوره الضحی است:«ما ودعک ربک و ما قلی» (که خدای تو ترا ترک ننموده و بر تو خشم نگرفته است)

23- این کمر ز ایک نعبد است در فرمان شرع    واندگر تاجی نهاد از یفعل الله ما یشاء      دیوان/ ص26

که وامگیری واژه ایاک نعبد از آیه 4 سوره فاتحه است«ایاک نعبد و ایاک نستعین» (تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم) و یفعل الله ما یشاء برگرفته از آیه 27 سوره ابراهیم است«یسبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فی الحیوة الدنیا و الآخرة و یضل الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء»

(خدا اهل ایمان را به عقیده ثابت در دنیا و آخرت پایدار می دارد و ستمکاران را گمراه می گرداند – یعنی به حال گمراهی پس از اتمام حجت وا می گذارد- و خدا هر چه بخواهد به اختیار مطلق می کند)

24- از برای یک بلی کاندر ازل گفته است جان     تا ابد اندر دهد مرد بلی تن در بلا

زان تن لاله سیاهت اندرین سیمرغ گم         در ازل جان مقدس گفت بل قالو بلی    دیوان/ص 41

که اشاره و تلمیحی است به میعاد گرفتن خداوند از بندگان در ازل دارد که درآیه 172 سوره الاعراف چنین آمده است:«و اذ اخذ ربک بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی نفسهم . السنت بربکم قالوا بلی شهدنا ان یقولوا یوم القیامه انا کنا عن هذا غافلین»

(و ای رسول ما، به یاد آر هنگامی که خدای تو از پشت فرزندان آدم ذریه آنها را برگرفت و آنها را برخود گواه ساخت که من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند بلی ما به خدایی تو گواهی دهیم که دیگر رور قیامت نگویید ما از این واقعه غافل بودیم)

25- تو د کشتی فکن خود را مپای از بهر تسبیحی      که خود روح القدی گوید که بسم الله و بحریها   (دیوان ص53)

که برگرفته از این آیه است:«و قال ارکبوا فیها بسم الله مجریها و فرسها ان ربی لغفور رحیم» (هود/40)

(و دستور داد که شما مومنان به کشتی درآیید تا بنام خدا کشتی روان شود و به ساحل نجات رسد که خدای من البته صاحب غفرت و رحمت است)

در روح القدس وام گیری از آیه 253 سوره بقره است:«و اتینا عیسی بن مریم البینات و ایدناه بروح القدس »

(و عیسی پسر مریم را معجزات آشکار دادیم و او را به روح القدس نیرو بخشیدیم)

26- چون اناالله در بیابان هدی نشنیده ای   پس هراسیدن ز چوبی همچو شعبان شرط نیست(دیوان/ ص95)

که به آیات (14-20-21) سوره طه و داستان حضرت موسی و مبعوث شدن ایشان به پیامبری تلمیح دارد.«انی ان الله لا اله الل انا فاعبدنی و اقم الصلوة لذکری»

(همانا من خدایم که خدایی جز من نیست، پس مرا عبادت کن و نماز را بریا برپا داشتن یاد من به جای آر)

و«فالقها فاذا هی حیه تسعی، قال خذها و لا تخف سنعبدها یسرتها ال ولی»

(موسی چون آن را انداخت اژدهای مهیب شده و به هر سو می شتافت، باز فرمود عصا را برگیر و از آن مترس که آن را به صورت اول بر می گردانیم)

27- نفس فرعونست و دین موسی و تو به چون عصا   رخ به سوی جنگ فرعون لعین باید نمود  (دیوان/ص108)

که دراین بیت با تلمیحی که به داستان موسی(ع) و عصای او دارد به تاویل آیه ای از سوره طه (آیه 44و 16) می پردازد و نفسی را فرعون و دین را موسی و توبه را عصا تفسیر می کند و آیه این است:«اذهب انت واخوک بآیتی و لاتینا فی ذکری. اذهبا الی فرعون انه طغی فقولا له قولا لینا، لعله یتذکر او یخشی»

(اکنون تو و برادرت با معجزات و آیاتی که به شما دادم بروید و سستی درذکر من روا مدارید، بروید به سوی فرعون  که او سخت یه راه طغیان شتافته ایت و با او کمال آرامی و نرمی سخن گویید باشد که متذکر شود یا از خدا بترسد)

28- گرد قرآن گرد زیرا هر که درقرآن گریخت    آن جهان رست از عقوبت اینجهان جست از فتن   

چون همی دانی که قرآن را رسن خوانده است حق    پس تو در چاه طبیعت چند باشی با وسن   دیوان/ ص488

که داین ابیات نیز به تاویل حبل الله پرداخته آن را قرآن می داند و حبل الله درآیه 103 سوره آل عمران آمده است:«و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا واذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم نعمته اخوانا و کنتم علی شفا حفرة من آمنا فانقذکم منها کذالک یبین اللهخ لکم آیته لعلکم تهتدون»

(و همگی به رشته خدا چنگ زده و به راه های متفرق نروید و به یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن بودید خدا در دلهای شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف خداوند همه برادر شدید در صورتیکه در پرتگاه آتش بودید، خدا شما را نجات داد باری بدین مرتبه وضوح و بدین پایه به کمال خداوند آیاتش را برای راهنمایی شما بیان می کند باشد که به مقام سعادت هدایت شوید)

29- از دو بر بیرون نیت الا شربتی یا ضربتی    گر نعیم آید مناز و ور حجیم آید منال   (دیوان/345)

که ترجمه واری است از این آیه:«لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما انکم و الله لا یحب کل مختال فخور»

(بر آنچه از دست می دهید غمگین نشوید و بدانچه به دست می آورید شاد مگردید و خداوند هر متکبر ناسپاسی را دوست نمی دارد)

30- و در این پایان مقاله که حرفی بود از هزاران کمااندر عبارت آمد، قصیده ای از سنایی غزنوی را می آورم که هم آشنایی و اشراف بایسته سنایی را بر مقولات قرآنی نشان می دهد و هم تفنن و هنرنمایی او را:اینک ابیاتی از این قصیده:

ای منزه ذات تو عما یقولون الظالمون      گفت علمت جمله را مالم تکونوا تعلمون

چون منزه باشد از هرعیب ذات پاک تو   جای استغفارشان باشد و هم یستغفرون

امر امر توست یا رب یا پیغمبر در نبی    گفته اند ان ابرموا امرا فانا مبرمون

گوش حس باطنم کرباد اگر نشنوده ام      با ندایت ارجعی کل الینا راجعون

در ازلمان گفته ای لا تقنطوا من رحمتی   دیگران را گفته ای منهم اذا هم تقنطون

هست در توفیق تو طاعت رفیق بندگان    ای ؟؟؟ گفته فی الخیرات بل لا یشعرون

که مصراح اول به آیه 47 سوراه اسراء، مصرع دوم : بقره 151، بیت سوم : زخرف 79، بیت چهارم به آیات فجر 28 و انبیاء 93 و بیت پنجم به آیات زمر 53 و روم 36، و بیت ششم به آیات : مومنون 56 اشاره دارد .

امید دارم این اندک کار این بنده کوچک خدا مورد توجه خدای پاک قرار گیرد و از شما عزیزانی هم که در برگزار کردن محافل و همایشهای قرآنی و خدایی دست اندر کارید سپاسگزارم و از خداوند برایتان اجر و مزد بی نهایت می خواهم، خدایتان خیر دهاد والحمد لله اولا و آخرا

فاطمه مجیدی و نغمه کدکنی /28 رمضان المبارک

دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فارسی

منابع مورد استفاده در این مقاله:

1-        قرآن کریم، ترجه استاد مهدی الهی قمشه ای، تهران، دارالقرآن کریم

2-        تجلی قران و حدیث در شعر فارسی، سید محمد راستگو، انتشارات سمت ، تهران، 1376

3-        تجلی قرآن و حدیث در ادبیات  فارسی، علی اصغر حلبی، انتشارات اساطیر، تهران 1372

4-        قرآن مجید در دیوان سنایی، پوهاند غلام صفدر، 1356

5-        دیوان سنایی غزنوی، تصحیح مدرس رضوی، انتشارات کتابخانه سنایی، تهران

6-        حدیقة الحقیقه، سنایی غزنوی، تصحیح مدرس رضوی ، انتشارات دانشگاه تهران

1395/12/11


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی